انهار
انهار
مطالب خواندنی

عاقله

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 164 - عاقله كه ديه جنايت طفل مميز با آنها است كيانند؟

جواب:  عاقله عبارت است از منسوبين مذكر قاتل از طرف پدر مانند برادر ابوينى يا أبى و ابناء آنها و بعيد نيست پدر و اجداد قاتل و پسر و پسران او نيز داخل باشند و بعد از اينها معتق و بعد از آن ضامن جريره و بعد از آن امام عليه السلام به تفصيلى كه در كتب مبسوطه مشروحا بيان شده است و زن و مجنون و صبى از عاقله محسوب نمىشوند.

سؤال 165 - چنانچه عاقله غير متمكن يا اين كه ممتنع است ولى شخص جانى خطائى خودش حاضر است ديه را بپردازد اما نمىداند كه ديه بر عاقله است در اين صورت گرفتن ديه از قاتل چه صورت دارد؟

جواب:  گرفتن آن، با رضايت دهنده، مانعى ندارد.

سؤال 166 - آيا (عمودان) كه پدر و جد پدرى هر چه بالا رود و پسر و پسر پسر هر چه پائين بيايد مىباشند داخل در عاقله هستند يا نه؟

جواب:  بعيد نيست عمودان نيز داخل در عاقله باشند.

سؤال 167 - در مواردى كه ديه، متوجه عاقله مىباشد آيا مىتوان دعوى را ابتداءا متوجه عاقله نمود و آنان را طرف منازعه قرار داد يا خير؟

جواب:  قبل از اثبات مدعى، چيزى بر عاقله نيست و نمىشود آنها را طرف منازعه قرار داد.
سؤال 168 - در مواردى كه عاقله از پرداخت ديه عاجز باشد و يا امتناع ورزد و يا قاتل، عاقله نداشته باشد وظيفه چيست؟

جواب:  در صورت نداشتن عاقله يا عجز عاقله ديه بر عهده قاتل است و در صورت تمكن عاقله از اداء و امتناع از اداء حاكم شرع او را مجبور به اداء مىنمايد.

سؤال 169 - قتلهاى غير عمدى كه در تصادف ماشين رخ مىدهد مثلا دو ماشين با هم تصادف نموده ومنجر به فوت يكى از سرنشينان مىشود ولى دم حق مطالبه ديه از راننده ماشين قاتل دارد يا خير و چون بواسطه عدم رضايت اولياء دم راننده دچار زندان و خسارات ماليه زيادى مىشود آيا اين زيان غير مترقب عوض ديه متوفى حساب مىشود يا خير؟

جواب:  اگر منظور از فوت سرنشين فوت يكى از دو راننده است، در فرض سؤال كه قتل خطائى است چنانچه تصادف مستند به هر دو راننده باشد نصف ديه را بايد عاقله قاتل به ورثه مقتول بدهد و اگر مستند به راننده زنده است عاقله او بايد تمام ديه را بدهد و اگر مستند به راننده مقتول است راننده زنده ضامن نيست و اگر منظور فوت غير راننده است، در فرض سؤال، چنانچه تصادف مستند به هر دو راننده است بايد عاقله هر يك از دو راننده نصف ديه را به ورثه مقتول بدهند و اگر مستند به يكى از آنها است عاقله او بايد تمام ديه را بدهد و خسارات ذكر شده در ذيل سؤال از ديه كسر نمىشود.

سؤال 170 - در موردى كه كسى خطاءا جرحى بر كسى وارد نمايد آيا مانند قتل خطائى ديه آن بر عاقله است يا نه؟

جواب:  جرح مراتب متعدده دارد يك مرتبه‌اش موضحه است كه در آن و بالاتر از آن در صورت خطاء ديه بر عاقله است و در مادون موضحه ديه در مال خود جانى است اگر چه خطائى باشد و مراد از موضحه جراحتى است كه پرده روى استخوان را پاره كرده و سفيدى استخوان نمايان شده باشد.

سؤال 171 - هر گاه ديه جراحات وارده متعدده مجموعا به قدر ديه موضحه باشد لكن هر جراحتى به تنهائى كمتر از موضحه است آيا در چنين فرضى ديه در صورت خطاء بر عاقله است يا در مال جانى؟

جواب:  در فرض سئوال اظهر اين است كه ديه در مال خود جانى است

سؤال 172 - شخصى مرتكب قتل خطائى گرديده هر چند جستجو شده اولياى دم را پيدا نكرده و شخص قاتل استطاعت به حج پيدا كرده بيان فرمائيد كدام يك از اين دو دين مقدم است آيا چون قتل خطائى بوده مىتواند به حج مشرف شود يا نه؟

جواب:  در فرض سئوال كه قتل خطائى بوده ديه بر عاقله قاتل است و چنانچه عاقله اولياء مقتول را پيدا نكنند و از دسترسى به اولياء مقتول مأيوس باشند بايد به حاكم شرع بدهند و در هر صورت چون ديه بر عهده خود قاتل نيست مستطيع است و واجب است حج بجا آورد. بلى اگر عاقله ندارد و يا عاقله متمكن از پرداخت ديه نيست يا امتناع از پرداخت ديه مىكند اداء دين مقدم است.

سؤال 173 - در مورد قتل و يا بعض جنايات خطائى كه ديه بر عاقله است آيا اين حكم شامل همه موارد خطا مىشود يا خير؟

جواب:  هر گاه قاتل يا جانى اقرار به قتل يا جنايت خطائى كند ديه بر عاقله نيست بلكه بر خود قاتل يا جانى است و نيز اگر قاتل يا جانى قتل يا جنايت را به مال ديگرى غير از ديه صلح نمايد ذمه خودش مشغول مىشود و به عاقله مربوط نيست.

سؤال 174 - ديه خطائى را عاقله در چه مدتى بايد بپردازد؟

جواب:  در ظرف سه سال به اين نحو كه در آخر هر سالى ثلث ديه را بدهد.

سؤال 175 - آيا فقير هر گاه داخل در عاقله باشد با غنى فرق دارد يا خير؟

جواب:  بر فقير تحمل ديه واجب نيست.

سؤال 176 - آيا ميزان در فقر زمان وقوع جنايت است يا وقت وجوب اداء؟

جواب:  ميزان وقت وجوب اداء ديه است.

سؤال 177 - كيفيت تقسيم ديه بر عاقله را بيان فرمائيد.

جواب:  بر حسب طبقات ارث توزيع مىشود يعنى آباء و اولاد و اگر نبودند اجداد و برادران ابوينى يا أبى و اولاد آنان و اگر نبودند اعمام و اولاد آنان و همين طور نسبت به ساير طبقات.

سؤال 178 - شخصى در تهران با ماشين تصادف كرده و از بين رفته است در شهر خودش يك برادر كبير و چند پسر صغير دارد و فعلا دسترسى به آنها نيست حالا راننده ماشين طريق مصالحه را پيش گرفته و فعلا بازداشت حكومت جمهورى اسلامى است، آيا ديه بايد بدهد و بر فرض كه ديه بدهد چه كسى بايد بگيرد و اگر مصالحه كنند با كه مصالحه كنند؟


جواب:  در فرض سئوال كه قتل خطاء واقع شده ديه بر عاقله قاتل است و در صورتى كه آنها عاجز از پرداخت ديه باشند ديه بر عهده قاتل است و چون طرف صغير است دادگاه موظف است كه به عاقله اخطار نمايد با تمكن ديه را بپردازند و مصالحه مورد ندارد.


سؤال 179 - در قتل خطائى محض كه با اقرار جانى به اثبات برسد بنابر آنچه در كتب فقيهه و قانون ذكر شده، ديه به عهده جانى است، بفرمائيد در صورتى كه جانى، قادر بر پرداخت ديه نباشد چه حكمى دارد، آيا اقارب او يا عاقله بايد بپردازند و يا از بيت المال بايد پرداخت شود يا اين كه با اثبات اعسار فعلى، بر ذمه او باقى مىماند تا تمكن پيدا كند.

جواب:  در فرض سئوال چنانچه به اقرار ثابت شود، ديه، نه بر عاقله است و نه بر بيت المال و حكم ساير ديون را دارد، اگر قدرت دارد كار كند و به تدريج بپردازد و اگر نه از مردم استمداد نمايد و اگر متمكن از اين نحو هم نباشد چيزى بر او نيست و معذور است.

سؤال 180 - شخصى فرزند سى و پنج ساله‌اش سالها است مبتلا به اختلال حواس بوده و طبق گواهى اطباء و روان پزشكان، غير قابل درمان مىباشد و ولى نامبرده از سرپرستى و نگهدارى ديوانه ناتوان و دار المجانين و مسئولين، از نگهدارى دائم مجنون مذكور خوددارى مىكنند، با توجه به مراتب فوق، مسئول صدمات و زيان و آزار از ناحيه ديوانه به افراد سالم در محيط زيست چه كسى مىباشد، آيا خود مرتكب مىباشد يا خير و در ضمن مسئلت مىشود اگر ديوانه مذكور، با حركات وحشيانه خود، افراد بىگناه را ناقص العضو كند يا بقتل برساند مسئول كيست؟

جواب:  در فرض سئوال، مسئول نگهدارى بطورى كه ديگران را اذيت نكند پدر او است و چنانچه جنايتى از او سر بزند، به عهده عاقله او است كه ديه جنايت را در صورت عدم عفو مجنى عليه بپردازند.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -