انهار
انهار
مطالب خواندنی

ديه اعضاء

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 79 - شخصى بر اثر رانندگى اتومبيل زنى را مقتول و طفل دو ساله‌اى را مصدوم نموده (استخوان پاى بچه را شكسته) ديه قتل زن و نيز صدمه وارده بر طفل چه مقدار است؟

جواب:  در فرض سئوال اگر قتل زن مستند به تقصير راننده باشد كه قتل عمد يا شبيه به عمد محسوب شود ديه بر عهده راننده است و اگر قتل خطا باشد ديه بر عهده عاقله او است و ديه قتل يكى از شش چيزى است كه در جاى خود ذكر شده و به پول طلا در مورد سؤال كه مقتول زن است پانصد دينار است و هر دينارى يك مثقال شرعى هجده نخودى طلاى مسكوك است و ديه شكستن استخوان پاى طفل خمس ديه پا است. بلى اگر پاى شكسته

خوب و بى عيب شود چهار خمس آن ديه را بايد بدهد.

سؤال 80 - جراحتى كه به سر يا صورت وارد مىشود ديه آن را مشروحا بيان فرمائيد.

جواب:  اگر پوست را پاره كند يك شتر ديه آن است و اگر به گوشت برسد و قدرى از آن را هم ببرد دو شتر و اگر خيلى از گوشت را پاره كند سه شتر و اگر به پرده نازك استخوان برسد چهار شتر و اگر استخوان نمايان شود پنج شتر و اگر استخوان بشكند ده شتر و اگر بعضى از ريزه هاى استخوان از جاى خود بيرون آيد پانزده شتر و اگر به پرده مغز سر برسد سى و سه شتر است و در احكام مذكوره در فرض سؤال زن و مرد و بچه و بزرگ تفاوت نمىكند.

سؤال 81 - هر گاه شبيه جراحاتى كه بر سر و صورت وارد مىشود بر بدن وارد شود ديه‌اش چيست؟

جواب:  نسبتى كه در جراحات وارده بر سر با ديه كامله هست در فرض سؤال بايد در جراحت وارده بر هر عضوى باديه آن عضو ملاحظه شود، اگر آن عضو، شرعا ديه مقدره داشته باشد بنابر اين اگر پوست يك دست پاره شود چون ديه مقدره يك دست پنجاه شتر يا پانصد دينار است و ديه پاره شدن پوست سر يك صدم ديه كامله انسان است ديه آن روى حساب يك صدم ديه دست، نصف شتر يا پنج دينار است و اگر پوست يك بند از انگشت ابهام كه دو بند دارد پاره شود چون ديه يك بند آن پنج شتر يا پنجاه دينار است به حساب يك صدم، يك بيستم شتر يا نصف دينار مىشود و اگر پوست يك بند از ساير انگشتان كه سه بند دارند پاره شود چون ديه مقدره يك بند سه شتر و ثلث آن يا سى و سه دينار و ثلث دينار است به حساب يك صدم، يك سىام شتر يا يك ثلث دينار مىشود و اگر جراحت وارده بر يك دست، به گوشت برسد و كمى از آن را هم ببرد، ديه آن دو صدم از پنجاه شتر، يا از پانصد دينار است كه يك شتر يا ده دينار مىشود و اگر جراحت وارده بر يك بند انگشت ابهام مثلا به گوشت برسد و كمى از گوشت را هم ببرد، ديه آن به حساب دو صدم، يك دهم شتر يا يك دينار مىشود و به همين حساب است در تمام مراتب جراحات.

سؤال 82 - يك تريلى و يك كاميون با هم تصادف مىكنند و راننده تريلى از نظر پليس راه، صد در صد مجرم شناخته شده و راننده تريلى اعتراف كرده كه خودم تقصير دارم در ضمن گواهينامه رانندگى هم نداشته، در اين حادثه كه راننده كاميون جان خود را از

دست داده، شاگرد راننده كه برادر من است دچار اين نقصها شده 1 - پاى چپ او از مقدار چهار انگشت زير زانو قطع گرديده 2 - پاى راست او از استخوان ران شكسته 3 - انگشت شست دست چپ او بريده و امكان دارد تا آخر هم نتواند شست خود را باز كند 4 - نصف گوش چپ او و طرف راست صورت او از چانه تا پيشانى بريده، مستدعى است ديه هر يك از اينها را بيان فرمائيد.

جواب: 1 - ديه قطع يك پا بطور كلى پانصد مثقال هجده نخودى طلاى سكه دار است و براى قطع مقدارى از پا، بايد تفاوت قيمت شخص سالم و ناقص به اين نقص، در فرض عبد بودن او را بدهد. 2 - ديه شكستن استخوان صد مثقال شرعى طلاى مسكوك است.

بلى اگر شكستگى پا كاملا خوب شود و عيبى در آن باقى نماند ديه آن هشتاد مثقال شرعى طلاى مسكوك است. 3 - ديه انگشت مزبور اگر شل شود و حركت و سكون آن در اختيار او نباشد شصت و شش مثقال شرعى و 12 نخود طلاى مسكوك است. 4 - ديه قطع نصف گوش دويست و پنجاه مثقال شرعى طلاى مسكوك است و ديه بريدگى صورت اگر كمى از گوشت بريده شده كه خون آمده دو شتر و اگر عمق بريدگى زياد باشد ولى به پرده سفيد نازك روى استخوان نرسيده سه شتر ديه آن است و اگر به آن پوست رسيده چهار شتر و اگر آن پوست را بريده و روى استخوان نمايان شده پنج شتر ديه آن است.

سؤال 83 - راننده ماشين در خيابان شهر در حال سيرش به پسر بچه‌اى زده و استخوان پاى بچه شكسته و بچه هم ولى ندارد و شخص ديگر او را بزرگ كرده و سر پرست او است و راننده تعهد كرده خسارات پاى بچه از جهت معالجه دكتر و دارو همه را بپردازد و اميد بهبودى پاى بچه به زودى هست در اين صورت علاوه بر خساراتى كه راننده مىپردازد ديه هم بايد بدهد يا نه و بر فرض وجوب ديه چقدر بايد بدهد؟

جواب:  ديه شكستن استخوان پا اگر معيوب شود به طلا صد دينار است و اگر كاملا سالم و بى عيب شود هشتاد دينار و هر دينارى هجده نخود است و فرقى در ديه بين بزرگ و بچه نيست و در جراحات از سمحاق به بالا علاوه بر ديه مخارج ديگر را جانى ضامن نيست و در سمحاق و پائين تر از سمحاق در اجرت طبيب بين جانى و مجنى عليه مصالحه شود و در صورتى كه جنايت خطائى، از موضحه به بالا باشد ديه بر عهده عاقله است و سمحاق به جراحتى مىگويند كه عمق آن به پرده نازك روى استخوان برسد ولى آن را پاره نكند و چنانچه آن پرده نازك نيز پاره شود و استخوان واضح شود آن را موضحه گويند.

سؤال 84 - ساق پاى پسر هفت ساله شخصى در اثر تصادف ماشين شكسته و مبلغى براى معالجه به جراح داده و مبلغى نيز خرج مريض خانه نموده است آيا مخارج مزبور را مىتواند از راننده ماشين بگيرد يا خير و ضمنا ديه آن را مىتواند مطالبه كند يا نه و ديه آن چه مقدار است و اگر رضايت ندهد راننده مدتى حبس مىشود بنابر اين رضايت بدهد يا خير؟

جواب:  در مورد سئوال اگر فقط استخوان شكسته ديه آن ده شتر يا صد مثقال شرعى طلاى مسكوك است و اگر جراحت هم وارد شده بايد خصوصيات جراحت وارد شده معلوم گردد تا جواب داده شود و اگر طرفين تراضى نمايند كه مبلغى راننده به مجنى عليه بدهد تا او هم ذمه او را برى نمايد و هم رضايت بدهد كه از حبس نجات پيدا كند اشكال ندارد به شرط آن كه صرفه صغير مراعات شود.

سؤال 85 - جراحات گوش و بينى و لب به صورت حارصه و داميه و متلاحمه از مصاديق جراحات سر و صورت مىباشد و بايد طبق قاعده جراحات سر و صورت ديه آن معين شود و يا اين كه چون اين اعضاء داراى عنوان خاص مىباشند از قاعده مذكوره خارج و بايستى تعيين ارش شود؟

جواب:  هر چند اعضاء مذكوره عنوان خاص دارند و براى قطع يا خرم آنها ديه تعيين شده لكن از مصاديق جراحات سر و صورت هستند و احكام حارصه و مراتب بعد بر آنها جارى است.

سؤال 86 - اولا قاعده كليه‌اى است در ديات زن كه برابر مرد است تا به ثلث ديه كامله برسد و در بعض روايات آن ذكر تساوى موضحه هم شده است، ثانيا قاعده ديگرى است در كسر استخوان و رض وفك و موضحه آن كه به نسبت ديه عضو ذكر ديه شده است كه ظاهر آن ديه عضو بر حسب ديه شخص مجنى عليه مىباشد و همين طور در مواردى ربع ديه عضو و امثال آن گفته شده است در نتيجه در موارد كمتر از ثلث، حاصل دو قاعده متفاوت مىشود كداميك مقدم است، مثلا بنابر قاعده اول شكستگى استخوان بازوى زن يك درهم ديه كامله مرد است و بنابر قاعده دوم يك بيستم ديه كامله مرد مىشود؟

جواب:  ديه زن تا به ثلث ديه كامله نرسيده با ديه مرد برابر است و وقتى به ثلث ديه كامله رسيد، ديه زن بر مىگردد به نصف و هر عضو جداگانه ملاحظه نمىشود.

سؤال 87 - در ساعد و در ساق پا دو استخوان وجود دارد آيا براى شكستگى هر استخوان يك پنجم ديه عضو است بطورى كه اگر هر دو استخوان شكسته شود دو خمس بايد اداء شود يا اين كه يك پنجم براى مجموع دو استخوان است يا اين كه چه دو استخوان و چه يك استخوان در هر صورت يك پنجم لازم است.

جواب:  در فرض سئوال اگر دو استخوان ساق از يك پا بشكند و بهبودى كامل حاصل ننمايد ديه آن يكصد دينار است و اگر يك استخوان از پا بشكند ديه آن پنجاه دينار است، البته اگر مصالحه و مراضات نمايند به آنچه ذكر شد كمال احتياط است و هم چنين است حكم نسبت به دو استخوان ساعد.

سؤال 88 - در جراحات داخلى سر مانند داخل بينى و داخل دهان و هم چنين جراحات گردن و گوش آيا حكم جراحات سر جارى است؟

جواب:  جراحات گوش حكم جراحات سر را دارد و جراحات گردن حكم جراحات بدن را دارد و جائفه هر يك از بدن و رأس حكم همان عضو را دارد و در غير موارد منصوص مورد حكومت است.

سؤال 89 - ديه فرو رفتن سه دنده از دنده‌هاى تيره پشت چه مقدار است؟

جواب:  اگر از دنده‌هاى پهلوى قلب باشد و شكستگى يا كجى در آنها پيدا نشده باشد و فقط جابجا شده ديه هر يك هفت دينار و نصف است و اگر از دنده‌هاى پهلوى بازو باشد ديه جابجا شدن آن هر يك پنج دينار است.

سؤال 90 - اگر بطورى ضربه به صورت وارد آمده كه كبود و متورم شده و دهان روى هم نمىآيد و نمىتواند چيزى بخورد و تا گردن كبود شده ديه آن چه مقدار است؟

جواب:  ديه كبودى صورت سه دينار است و ديه سياه شدن آن شش دينار و در بدن نصف اين مقدار است و در مورد سؤال چنانچه منظور اين است كه تا حدود گردن كبود شده و خود گردن، كبود نشده حكم همان است كه گفته شد و اگر منظور آن باشد كه گردن هم كبود شده يك دينار و نصف هم به جهت آن بايد پرداخته شود لكن چون احتمال مىرود كه گردن در حكم ديه ملحق به صورت باشد احتياط به مصالحه نسبت به يك دينار و نصف ديگر ترك نشود و براى ورم صورت و عدم قدرت بر جويدن غذا بايد ارش بدهد.

سؤال 91 - آيا كبودى زير لب حكم روى لب را دارد يا نه؟

جواب:  بلى كبودى زير لب حكم روى لب را دارد.

سؤال 92 - آيا كبودى زير چانه و گردن حكم صورت را دارد يا نه؟

جواب:  بعيد نيست چانه حكم صورت را داشته باشد اگر چه مراعات احتياط به مصالحه طرفين خوب است و در گردن احتياط به مصالحه و تراضى طرفين ترك نشود.

سؤال 93 - آيا بين مرد و زن در حكم ديه فرق است يا نه و مقصود از ارش چيست؟

جواب:  ديه زن در اعضاء بدن مثل ديه مرد است تا به قدر ثلث ديه كامله كه هزار دينار است برسد و به ثلث ديه كامله كه رسيد نصف ديه مرد است و مقصود از ارش آن است كه شخص را بنده فرض نمايند و قيمت عادله او را با سالم بودن از عيب مفروض، تعيين كنند و نيز قيمت آن را با اين عيب تعيين نمايند، تفاوت بين آن دو را ارش گويند.

سؤال 94 - در سئوال نامه قبل، ديه شكستن مچ دست اشتباه بوده چون استخوان پشت دست بوده اگر فرقى بين مچ و پشت دست هست مرقوم داريد و نيز سه دنده فرو رفته پهلوى قلب و بازو نبوده همان دنده‌هائى كه در وسط پشت است بوده اگر فرقى دارد مرقوم فرمائيد.

جواب:  ديه شكستن استخوان پشت دست با مچ دست تفاوت ندارد بنابر اين در صورتى كه خوب شود و دست معيوب نشود به طلا هشتاد دينار است و اگر عيبى در آن باقى بماند صد دينار و مقصود از دنده‌هاى پهلوى قلب دنده‌هائى است كه محاذى با قلب است خواه از دنده‌هاى پشت باشد يا جلو و دنده‌هائى كه در سمت بالا زير كتف و بازو قرار گرفته‌اند در مقدار ديه با دنده‌هاى محاذى قلب فرق دارد.

سؤال 95 - شخص ظالمى كسى را مجبور كند كه به صورت ديگرى سيلى بزند يا از او مبلغ يكصد تومان بگيرد چنانچه بزند و صورت آن مضروب سرخ شود آيا ديه بر مباشر است يا بر سبب و اگر صد تومان را بگيرد چه كسى ضامن است؟

جواب:  ديه بر مباشر است و چنانچه مبلغ مذكور را بگيرد گيرنده ضامن است و اگر به آمر بدهد، او نيز ضامن است و در اين صورت مالك صد تومان مىتواند به هر يك از آخذ و آمر رجوع نمايد و در صورتى كه به گيرنده رجوع كند و وجه را از او بگيرد او هم مىتواند به آمر رجوع كند.

سؤال 96 - چه مىفرمائيد درباره مردى كه به مرد ديگر حمله كند و با ضربات چوب و مشت استخوان بينى او را مىشكند و هم چنين انگشت وسطى دست راست هم مىشكند و پس از معالجه هم بطور ناقص باقى مىماند يعنى انگشت بطور منحنى (كج) باقى بماند ديه هر كدام به پول فعلى رايج ايران چقدر است؟

جواب:  ديه شكستن استخوان بينى اگر خوب شود و عيبى در آن باقى نماند صد مثقال شرعى طلاى مسكوك است و هر مثقال شرعى هجده نخود است و در فرض سؤال كه انگشت شكسته، معيوب و ناقص شده ديه آن بيست مثقال شرعى طلاى مسكوك است و قيمت طلاى مسكوك را از اهل خبره استفسار نمائيد.

سؤال 97 - چه مىفرمائيد در اين مسأله شرعيه كه شخصى عمدا به سه نفر سيلى زده وپرده گوششان را پاره كرده يكى از آنها مدت ده روز و ديگرى سه ماهه و ديگرى يك ساله با معالجه پزشك خوب شدند آيا ديه به نسبت مدت فرق مىكند؟

جواب:  در پرده يك گوش كه پاره شود و بعدا با معالجه بهبود بيابد جانى بايد آنچه قاضى شرع براى نقصان يا زوال شنوائى در مدتهاى مذكوره معين كند به مجنى عليه بدهد و اگر عمل به مصالحه و مراضات خاتمه پيدا كند احوط واحسن است.

سؤال 98 - در نزاعى پنج نفر با كارد و چوب به فرد واحدى حمله مىكنند و در اثر ضربات، وى مجروح و بى هوش مىشود و پس از انتقال به بيمارستان (1) چشم ورم كرده و پس از مدتى كه بهبودى حاصل شده پلك چشم بريدگى داشته (2) سر به عمق چهار سانت و طول حدود پنج سانت بريده شده و خون زيادى آمده (3) دست راست بريدگى داشته به عمق چهار سانت كه چند بخيه خورده و خون زياد آمده و دست مثل اول كار نمىكند (4) آثار ضرب و جرح با سياهى و بريدگى و آثار ديگر در پشت و شانه و گردن زياد بوده، مقتضى است ديه اينها را بيان فرمائيد.

ج (1) سئوال خالى از اجمال نيست اگر بريدگى، خراش بر پوست پلك است ديه آن يك شتر است و اگر كمى از گوشت را نيز بريده ديه آن دو شتر است و اگر سبب ورم چشم ضربه ديگر باشد بايد ارش بدهد به شرحى كه ذكر مىشود و اگر سبب همان بريدگى باشد هر يك از ارش و ديه بريدگى زيادتر باشد بايد بدهد (2) اگر عمق بريدگى زياد است و لكن به پرده نازك سفيد فاصل بين گوشت و استخوان نرسيده ديه آن سه شتر است و اگر به آن پرده رسيده و لكن آن را نبريده چهار شتر و اگر پرده را نيز پاره كرده پنج شتر است (3) ديه بريدگى كه در دست است نصف ديه بريدگى سر است به شرحى كه در جواب اول ذكر شد و اما ديه نقص در دست اگر شكستگى استخوان يا شلل نباشد ارش بايد بدهد، يعنى فرض شود مصدوم عبد است و قيمت آن بدون عيب و با عيب مزبور تعيين شود تفاوت بين قيمت صحيح و معيب را ارش گويند و در صورتى كه سبب اين عيب همان بريدگى باشد هر يك از ارش يا ديه بريدگى زيادتر است آن را بايد بدهد. (4) هر مقدار جراحت بر اعضاء بدن وارد شود لازم است ديه آن عضو چنانچه ديه مقدره داشته باشد با ديه سر كه ديه قتل است سنجيده شود و به همان نسبت براى جراحت وارده بر عضو، ديه تعيين گردد مثلا ديه يك دست، نصف ديه سر است پس ديه جراحت يك دست نصف ديه جراحت سر است و چنانچه ديه مقدره نداشته باشد بايد ارش بدهد و جراحات عديده ديات عديده دارد و اما آثار ديگر ضرب، ديه سرخى كه در اثر ضرب بر بدن حادث شود سه ربع دينار است و ديه كبودى يك دينار و نصف است و ديه سياهى سه دينار و به عدد نقطه هاى سرخ و يا سبز و كبود يا سياه ديه بايد داده شود و دينار يك مثقال شرعى طلاى مسكوك است كه هجده نخود است.

سؤال 99 - در مورد شكستن لگن با حفظ منافع، چه مقدار ديه تعلق مىگيرد چون لگن دو قسمت است كه هر يك از پاها به يك لگن متصل است و اينطور كه نشان مىدهد غير از به عصوص و عصعص است آيا لگن، ديه كامل دارد يا به نسبت پا و در نتيجه هر گاه شكستگى سالم شود، چهار پنجم يك پنجم نصف ديه كامله است؟

جواب:  در فرض سئوال، اگر يك طرف لگن كه به يك پا ارتباط دارد بشكند و بعدا با معالجه بهبودى پيدا كرده و سالم شود ظاهرا ديه، چهار پنجم يك پنجم نصف ديه كامله است كه هشتاد دينار باشد يا به اين نسبت از بقيه مصاديق ديه است

سؤال 100 - شكستن عصعص و يا به عصوص در صورتى كه منجر به عدم تملك غائط يا بول يا ريح نشود چه ديه‌اى دارد؟

جواب:  كسر به عصوص با فرض تملك از امور مذكوره خمس ديه كامله است و چنانچه بهبودى كامل حاصل شود چهار پنجم خمس ديه كامله است.
سؤال 101 - اگر كسى خواست ناخن بچه را بگيرد از انگشت او مختصرى پوست كنده شد و خون آمد ديه آن چقدر است؟

جواب:  ديه آن اگر انگشت ابهام باشد چنانچه فقط پوست كنده شده يك بيستم شتر است و اگر كمى از گوشت را نيز بريده باشد يك دهم شتر و در بقيه انگشتان در صورت اول يك سى ام شتر و صورت دوم يك پانزدهم شتر، اما نسبت به دينار در ابهام چنانچه فقط پوست كنده شده نصف دينار و اگر كمى از گوشت را نيز بريده يك دينار و در بقيه انگشتان در صورت اول يك ثلث دينار و در صورت دوم دو ثلث دينار است.
سؤال 102 - چندى پيش دو برادر به علت گفتگوئى درگير شده و پس از پرتاب كفش به توسط يكى از آنها كه قصد زدن به شخص مقابل را داشته سهوا به دختر اينجانب اصابت نموده و پس از مراجعه به پزشك معالج معلوم شده كه چشم راست بچه كور شده، مستدعى است ديه آن را معين فرمائيد.
جواب:  ديه يك چشم زن نصف ديه كامله يك زن است.
سؤال 103 - ضارب بطورى گوش زنى را پاره كرده كه خيلى كم از نرمه گوش سالم مانده وخونريزى زياد شده و بعد هم جوش خورده، ديه آن را بيان فرمائيد.
جواب:  ديه پاره نمودن نرمه گوش، ثلث ديه نرمه گوش است كه به طلا پنجاه و پنج دينار و ده نخود طلاى مسكوك است و هر دينار، يك مثقال شرعى است كه هجده نخود مىباشد و چون جمعى از علماء، در ديه، پاره نمودن نرمه گوش، ثلث ديه گوش فرموده‌اند كه يكصد و شصت و شش دينار ودوازده نخود باشد، احتياط به مصالحه در تفاوت بين اين دو، خوب است.
سؤال 104 - موتور سوارى با تصادف ماشين يك نصفه بيشتر از بند انگشت وسط دست راستش قطع گرديده با توجه به اين كه مصدوم مطالبه خسارت مىكند موافقت طرفين بر اين قرار گرفته كه آنچه ديه شرعيه مقدره است پرداخت و رضايت اخذ گردد لطفا مقدار ديه را تعيين و ذيلا مرقوم فرمائيد مزيد تشكر است.
جواب:  از قضيه شخصيه اطلاعى ندارم بطور كلى ديه يك انگشت يكصد مثقال شرعى طلا است و هر مثقال هجده نخود است و در فرض سؤال چون نصف يك بند انگشت قطع شده ديه آن نصف يك ثلث از ديه يك انگشت يعنى نصف سى و سه مثقال و شش نخود طلاى مسكوك است و اگر بيش از نصف باشد به همان نسبت اضافه مىشود و چنانچه نزاع موضوعى در بين باشد محتاج به مرافعه شرعيه است.
سؤال 105 - ديه كبودى بازو يا ورم بازو و ورم شانه چه مقدار است؟

جواب:  در غير سر و صورت اگر جائى از بدن بواسطه ضربه كبود شود ديه آن يك دينار و نصف است و ديه سياه شدن آن سه دينار و در تورم بازو و شانه ارش بايد بدهد.
سؤال 106 - شكستن استخوان مچ دست كه مربوط به انگشت سبابه بوده كه اول كبود و بعد سياه و متورم شده ديه آن چه مقدار است؟

جواب:  سئوال مجمل است اگر مقصود آن است كه مچ دست شكسته و در اثر آن ضربه علاوه بر شكستگى دست انگشت سبابه نيز متورم شده در صورتى كه شكستگى دست خوب شود و عيبى از آن باقى نماند ديه آن هشتاد دينار است و اگر عيبى از آن باقى بماند ديه آن صد دينار است و ديه سياه شدن انگشت سه دينار است و براى ورم آن ارش بايد بدهد.
سؤال 107 - ديه پاره گى پوست دست تقريبا از مچ تا آرنج چه مقدار است؟

جواب:  ديه پاره گى و خراش پوست دست پنج دينار و اگر كمى از گوشت را نيز پاره نموده ديه آن ده دينار و اگر عمقا زياد گوشت را پاره نموده و به پرده نازك روى استخوان نرسيده پانزده دينار و اگر به پرده نازك روى استخوان رسيده و آن را پاره نكرده بيست دينار و اگر پرده را پاره نموده بيست و پنج دينار است.
سؤال 108 - كسى ضربه‌اى به پشت سر ديگرى زده بطورى كه مضروب مدتى وقت خوابيدن و موقع نگاه كردن به عقب سر ناراحت بوده و درد مىكشيده ديه آن چه مقدار است؟

جواب:  در صورتى كه عرفا بگويند شخص مضروب معيوب شده است بايد ارش بدهد.
سؤال 109 - شخصى گونه راست صورت او ضربه خورده بطورى كه چهار سانتيمتر عمق زخم آن بوده ولى به استخوان لطمه وارد نشده ديه‌اش چقدر است؟

جواب:  اگر به پرده نازك استخوان نرسيده سه شتر ديه آن است و اگر رسيده و آن را پاره نكرده چهار شتر و اگر آن را نيز پاره كرده و استخوان نمايان شده پنج شتر و احتياط به مصالحه ترك نشود.
سؤال 110 - شخصى از سر كارش به منزل مىرفت و در خيابان بچه‌اى مشغول بازى بود در حين بازى موتور اين شخص به بچه خورد و دو انگشت بچه بوسيله بر خورد با موتور از بين رفت، پدر بچه رضايت داد كه ديه بگيرد تكليف آن شخص را نسبت به ديه مرقوم فرمائيد.
جواب:  در فرض مسأله اگر قطع انگشتان عمدى نبوده پرداخت ديه هر انگشت كه صد مثقال شرعى يعنى هيجده نخود طلاى مسكوك است كافى است و در خطاء محض ديه بر عاقله است و در شبه عمد بر خود جانى است و چنانچه نزاع موضوعى باشد محتاج به مرافعه شرعيه مىباشد و ديه ملك طفل است كه بايد بدست پدرش برسد و براى او حفظ كند تا كبير و رشيد شود تا به او رد نمايد.
سؤال 111 - در اثر تصادف اتومبيلى با موتور دو نفر موتور سوار به زمين خورده و قسمتى از شكم هر دو و هم چنين روده هر دو پاره شده كه با جراحى بهبود يافته ولى قسمتى از روده يك نفر برداشته مىشود آيا هر دو مصداق جائفه و ثلث ديه دارد يا نه و آيا فرقى بين آن كه نقص روده پيدا كرده با ديگرى هست يا نه؟

جواب:  در فر ض سئوال اگر طبق موازين شرعيه مقصر بودن راننده ماشين و بى تقصيرى موتور سواران ثابت شود ثلث ديه هر يك به اضافه ارش نقص روده ديگرى را اگر نقص باشد بايد بدهد.
سؤال 112 - يك پاى دختر بچه‌اى در تصادف با ماشين شكسته و بهبودى هم حاصل كرده ديه شكسته شدن پاى او كه در اثر تصادف خطائى بوده چقدر است و اگر جانى حله را انتخاب كند چقدر حله و در صورت دسترس نبودن حله قيمت آن چقدر و يا در عوض حله پارچه چقدر بايد داده شود و ضمنا در اين صورت كه تصادف خطائى است آيا ديه بر عاقله است يا جانى و اگر جانى و عاقله مال نداشته باشند از بيت المال بايد داده شود يا خير

جواب:  در فرض سئوال اگر راننده تقصير كرده باشد و شكسته بطور كامل بهبود يافته باشد و راننده هشتاد دينار طلاى مسكوك يا قيمت آن را بدهد مجزى است و چنانچه بخواهد حله بدهد شانزده حله بدهد كه هر حله دو پارچه است مانند دو جامه احرام از حله يمنى يا قيمت آن و تعيين قيمت حله، با نظر خبره است اگر حله يمنى در بلاد باشد و در قتل خطائى و هم چنين از موضحه به بالا اگر خطائى باشد ديه بر عاقله است و اگر عاقله نيست بر خود جانى است و چنانچه عاقله و جانى متمكن از دادن ديه نباشد بر بيت المال است.

سؤال 113 - ديه شكسته شدن يك استخوان از دو استخوان ساق پا چقدر مىشود و در صورت توافق به قيمت دينار آيا مىشود كه طلاى درجه اعلاء مورد ارزيابى قرار گيرد و يا از درجه پائين تر؟

جواب:  ديه شكستن يك استخوان از دو استخوان ساق پا پنجاه دينار است از طلاى مسكوك بسكه معامله از طلاى معمولى.

سؤال 114 - شخصى دو تير خورده يكى از جلو به شانه او اصابت كرده و تا نزديكى استخوان شانه رفته و تير ديگر از باطن ذراع نزديك به مچ اصابت نموده و تا نزديك آرنج ميان گوشت رفته و به استخوان آسيب نرسانده ديه‌اش چه مقدار است و شانه و ذراع راست و چپ فرق مىكند يا نه؟

 جواب:  در جرح وارد بر شانه ارش بايد داده شود و اما جرح وارد به نزديك مچ اگر سوراخ نموده و از آرنج خارج شده، صد دينار ديه آنست و اگر سوراخ نكرده در صورتى كه به پرده نازك روى استخوان نرسيده يك شتر و نصف و به طلا پانزده دينار و اگر به پرده رسيده دو شتر يا بيست دينار طلا ديه آن است و فرقى بين راست و چپ نيست و احتياط به مصالحه ترك نشود.

سؤال 115 - شخصى گلوله از پشت كف او اصابت كرده و از باطن كف بيرون رفته البته معلوم است كه اين تير گوشت و استخوان و رگ را از بين برده و تا كنون كه حدود سه ماه است از معالجه‌اش مىگذرد هنوز انگشتان دستش كاملا راست نمىشود ديه‌اش چه مقدار است؟

جواب:  ديه جرح مفروض وارد بر دست صد دينار است و اگر موجب نقص دست شود ارش نيز بايد بدهد.

سؤال 116 - ديه ضربه مغزى كه بطور موقت بيهوش شده يا بدون بيهوشى است ولى بدون تورم و تغيير رنگ و جراحت بوده چيست آيا كم و زيادى مدت بيهوشى فرقى دارد؟

جواب:  براى بيهوشى ديه‌اى در شرع انور تقدير نشده ولى چنانچه طرفين بر عمل بدستور حاكم شرع جامع الشرائط تراضى نمايند كمال احتياط است.

سؤال 117 - گلوله از جلو به آلت رجوليت شخصى اصابت كرده و از وسط آلت بيرون آمده و از ميان گوشت و پوست و رگ و بيضتين عبور نموده و رگ يكى از بيضه ها را آسيب رسانده بطورى كه پس از معالجه كوتاه تر از ديگرى شده و از جانب داخل ران ميان گوشت فرو رفته و از اليه بيرون آمده است ديه آن چيست و آيا ران راست و چپ از حيث مقدار ديه فرق دارد يا نه؟

جواب:  در فرض سئوال اگر جرح وارد بر اعضاء مذكوره موجب شلل آنها شده باشد دو ثلث ديه هر عضو ديه آنست و اگر موجب شلل نباشد در هر يك از جراحات مذكوره وارد بر آلت رجوليت و بر ران راست و بر بيضتين صد دينار طلاى مسكوك هيجده نخودى كه عشر ديه نفس است ديه لازم است و در نقصى كه وارد بر بيضه شده ارش لازم است يعنى مجروح فرض مىشود عبد و قيمت صحيح و معيب آن ملاحظه مىشود و تفاوت بين دو قيمت ارش آن است و فرقى بين ران راست و چپ نيست و احتياط به مصالحه ترك نشود.

سؤال 118 - در جرح خطائى وارد بر زن هر گاه موضحه و بالاتر باشد مانند مرد ديه بر عاقله و در كمتر از موضحه در مال جانى است يا با مرد تفاوت دارد؟

جواب:  مانند مرد است و تفاوت ندارد.

سؤال 119 - بين سه نفر نزاعى واقع شده و بنا به تشخيص دكتر از ضربت دو نفر جمجمه يكى ديگر يعنى نفر سوم ضربت ديده و در باطن، استخوان جمجمه شكسته، معين فرمائيد اولا تشخيص دكتر مورد قبول است يا خير و ثانيا بر فرض قبول، ديه براى هر يك از ضاربين چه اندازه مىباشد؟

جواب:  ديه كسر جمجمه در صورتى كه به معالجه خوب شود ده شتر است و قول طبيب حاذق مورد اطمينان طريق ثبوت موضوع است و در صورت حصول كسر به ضرب يكى از دو نفر معين، ديه بر او است و در صورت حصول كسر به ضرب هر دو يا شك بايد هر دو مشتركا ده شتر بدهند

سؤال 120 - شخصى گلوله از جلو بران او اصابت كرده و نزديك استخوان مانده و بواسطه عمل جراحى هم بيرون نيامده و هنوز در ران او است اگر به پوست سفيد روى استخوان رسيده ديه‌اش چه مقدار است و اگر نرسيده چه مقدار مىباشد و نيز به سر انگشت سبابه دست راستش گلوله اصابت نموده و مقدارى از گوشت آن را برده است مقدار ديه آن را تعيين فرمائيد.

جواب:  جرح وارد بر ران اگر به پرده سفيد روى استخوان نرسيده يك شتر و نصف ديه آن است يا پانزده دينار طلاى مسكوك و اگر رسيده و آن را پاره نكرده دو شتر يا بيست دينار و اگر آن را نيز پاره نموده و استخوان نمايان شده دو شتر و نصف يا بيست و پنج دينار و در مفروض سؤال اگر جرح مزبور موجب نقصى در پا شود ارش نيز بايد بدهد و اما جرح وارد بر سر انگشت سبابه اگر كمى از گوشت آن را برده باشد ديه آن يك پانزدهم شتر است يا دو ثلث دينار و اگر زيادتر برده ولى به پوست نازك روى استخوان نرسيده يك دهم شتر يا يك دينار ديه آن است و احتياط به مصالحه ترك نشود.

سؤال 121 - دو نفر با هم نزاع نموده وفك پائين يكى بوسيله مشت ديگرى بيرون آمده چقدر بايد ديه بدهد؟

جواب:  در فرض سؤال اگر موجب نقص در جويدن غذا يا عيب ديگر شود جانى بايد ارش يعنى تفاوت بين صحيح و معيب را بدهد و چون تعيين ارش فعلا در خارج مورد اشكال است طرفين بايد مصالحه و تراضى در تعيين مقدار آن بنمايند.

سؤال 122 - شخصى كاسب در مغازه خود نشسته بوده و ديگرى از روى عمد با داشتن كينه قبلى به مغازه وى وارد شده و بدون هيچ گونه گفتگو و دليلى بر آن شخص كاسب حمله كرده و او را مضروب مىنمايد بطورى كه در اثر ضربات وارده بر وى، يك دنده پهلوى او و يك دندان مشار اليه شكسته مىشود، خواهشمند است حكم ديه وارده را طبق موازين شرع بيان فرمائيد.

جواب:  ديه هر يك از دنده‌هائى كه محاذى قلب است بيست و پنج دينار است و ديه بقيه دنده‌ها هر يك ده دينار و ديه دوازده دندان جلوى كه شش دندان بالا و شش دندان پائين باشد هر يك پنجاه دينار و هر دينار يك مثقال شرعى طلاى مسكوك است و هر مثقال

شرعى سه ربع مثقال صرافان يعنى هيجده نخود است و چنانچه نزاع موضوعى در بين باشد محتاج به مرافعه شرعيه است.

سؤال 123 - در شكستن استخوان پا كه سالم شود چهار پنجم از يك پنجم نصف ديه است و ساق پا دو استخوان در كنار هم دارد اكنون چنانچه در يك جا، دو استخوان شكسته شود دو شكستگى محسوب مىشود و يا يك شكستگى؟ جواب:  در فرض سؤال بنابر مشهور بين علماء اعلام، اگر هر دو استخوان، از ساق يك پا، شكسته و بعد بهبود يافته، جانى بايد هشتاد دينار ديه بدهد و اگر يكى از دو استخوان ساق شكسته و بهبود يافته بايد چهل دينار بدهد و چنانچه با تراضى طرفين باشد بىاشكال است.

سؤال 124 - اين كه در ديه جراحات سر و صورت، مثل حارصه و داميه و امثال آن، شتر، ذكر شده آيا خصوصيتى دارد و يا اين كه مىتوان از پنج نوع ديگر هم حساب كرد؟

جواب:  القاء خصوصيت، بعيد نيست، مخصوصا در صورت عدم امكان رد شتر و احوط تراضى است بلكه ترك نشود.

سؤال 125 - آيا شتر و دينار در ديات جروح و امثال آن خصوصيتى دارد يا نسبت به ديه كامله بايد ملاحظه شود مثلا شتر يعنى يك صدم ديه كامله، ولو اين كه از نقره سكه دار پرداخت شود؟

جواب:  در ديات اعضاء و منافع، كه تعبير به ديه قتل يا نصف و ثلث و نظاير آنها شده، تخيير بين اقسام ديات، بعيد نيست و هم چنين در مثل شكستن استخوان پا، يا دست، كه خمس ديه، در بعض صور، تعيين شده، تخيير، بعيد نيست و لكن در موردى كه مثل ديه سرخى و نظاير آن باشد احتياط ترك نشود، و اما در موارد قصاص چون قبول ديه و عدم قصاص، موقوف به رضايت مجنى عليه، در اخذ ديه مىباشد اجبار بر اخذ نوع مخصوص، جايز نيست.

سؤال 126 - اگر كسى دست كسى را بشكند يا كبود يا سرخ كند ديه هر كدام را مشخص فرمائيد؟

جواب:  ديه شكستن دست، اگر خوب شود و كجى يا عيب در آن نباشد هشتاد دينار است و اگر كجى يا عيب در آن باشد صد دينار و ديه سرخى، اگر در سر و صورت باشد يك دينار

و نصف است و ديه سياهى در آنها شش دينار و اگر در غير سر و صورت باشد ديه آن نصف اين مقدار است و هر دينار يك مثقال شرعى هيجده نخودى طلاى مسكوك است.

سؤال 127 - شخصى با اتومبيل خود با دختر بالغه‌اى تصادف كرده و صدماتى وارد ساخته و صدمات آن به قرار ذيل است اول استخوان ران پاى راست را از وسط قلم كرده يعنى باصطلاح گردن شكن نموده و معلوم نيست كه در داخل مغز بيرون آمد يا نه ولى استخوان از پوست بيرون نيامده و به نظر اهل خبره استخوان پا قابل معالجه و التيام است و مقدارى پوست روى پا كبود شده است دوم مقدارى پوست پيشانى با پوست سر چاك خورده وخونريزى نموده و بخيه خورده سوم اين كه مقدارى پوست نازك ز نخ با پوست نازك ذراع دست راست رفته چهارم اين كه جراحات متعدده كوچك روى پوست دست وارد آمده كه خون در آمده است حكم اينها چيست؟

جواب:  در فرض سؤال اگر پاى دختر كاملا خوب شود و عيبى در آن باقى نماند هشتاد دينار ديه آن است هر دينارى هيجده نخود طلاى مسكوك است و اگر كاملا بى عيب نشود صد دينار و ديه كبودى ران يك دينار و نصف و چنانچه سياه شده باشد سه دينار است و در فرض سؤال دوم اگر فقط پوست را خراش داده يك شتر ديه آن است و اگر كمى گوشت نيز پاره شده است دو شتر و اگر بريدگى گوشت زياد است ولى به پرده نازك روى استخوان نرسيده سه شتر و اگر عمقا به پرده نازك استخوان رسيده چهار شتر و در مورد سؤال اگر زخم پيشانى و سر متصل است يكى حساب مىشود و اگر از يكديگر جدا هستند هر كدام يك ديه دارد و راجع بسؤال سوم ز نخ جزء صورت است و ديه آن يك شتر و ديه پوست ذراع نصف شتر است و در مورد سؤال چهارم براى هر جراحتى كه بر دست وارد شده با ملاحظه كيفيت آن نصف ديه‌اى كه در مسأله جراحت بر پيشانى ذكر شد ديه بايد داد و احتياط به مصالحه نيز ترك نشود و در فروض مزبوره اگر خطاى محض باشد ديه شكستن استخوان بر عاقله است و ديه بقيه جراحات مذكوره بر خود جانى است.

 


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -