انهار
انهار
مطالب خواندنی

آیةالله انصاری شیرازی، اسوه‌ی فضیلت و تقوی

بزرگ نمایی کوچک نمایی

آیةالله یحیی انصاری شیرازی كه پس از تحمل یك دوره‌ی طولانی بیماری در سحرگاه یكشنبه 14 دی ماه 1393 مصادف با 12 ربیع الاول 1436 در 87 سالگی دعوت حق را لبیك گفت، در سال 1306 خورشیدی در روستای نوادی خان داراب فارس دیده به جهان گشود. او حكیمی متأله و استادی برجسته‌ی در اخلاق، فلسفه، حكمت اسلامی و عرفان بود. پدر برزگ وی از مبارزان مشروطه بود. خاندان انصاری از علاقمندان به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و از ارادتمندان به ساحت روحانیت شیعه بودند. بر اساس اسناد موجود نسبت این خاندان به جابربن عبدلله انصاری، صحابی پیامبر اكرم(ص)، می رسد.

آیةالله دوران كودكی را در جمع خانواده سپری كرد و پس از تحصیل مقدمات علوم حوزوی در زادگاه خود، جهت ادامه‌ی تحصیل به حوزه‌ی علمیه‌ی شیراز رهسپار شد. دروس خارج را در قم ادامه داد. 30 سال شاگردی علامه‌ طباطبایی، كارنامه‌ی درخشانی را برای ایشان رقم زد و از محضر ایشان دروس اسفار، الهیات شفا ، منطق شفا ، برهان شفا و تمهید القواعد(عرفان نظری) را فرا گرفت. نقل است علامه بارها به لطافت روحی ایشان اشاره می كردند.

گرچه معروفیت آیةالله در حكمت، فلسفه و عرفان بود لكن در سایر علوم حوزوی از جمله فقه، اصول و تفسیر هم صاحب نظر بوده است «شاگرد زبده‌ی فلسفه و عرفان علامه» عنوان علمی بسیار ارجمندی برای ایشان است. وی سال های سال اسفار ملاصدرا كه از دشوارترین آثار فلسفی است و منظومه‌ی ملا هادی سبزواری را تدریس نموده است. ایشان در فقه و اصول از محضر امام خمینی(ره) و دیگر مراجع از جمله آیةالله العظمی گلپایگانی بهره برده و گنجینه ای از علوم عقلی و نقلی را با خود به همراه داشته است. البته بروز و ظهور ایشان بیشتر در حكمت و فلسفه بود.آیةالله متخلق به اخلاق ناب محمدی(ص) بوده و در تواضع و ادب زبانزد خاص و عام بود؛ لحنی بسیار شیرین، نرم و پدرانه داشت. هم مدرس اخلاق بود و هم عمل اخلاقی داشت.به طوری كه تأثیر رفتار و سلوك عملی ایشان از گفتارش پیشی گرفته بود. یكی از انقلابی ترین شاگردان امام خمینی(ره) بود كه با سخنرانی بسیار كوبنده علیه حكومت شاه در نهضت حضرت روح الله مشاركتی مستقیم و فعال داشت.تهور و شجاعت ایشان نیز فوق العاده بود.بسیار ساده زیست و قانع بود.

از بعد علمی، ایشان صاحب حلقه‌ی معرفت بود. لكن ذره‌ای عجب و غرور در این مرد الهی پیدا نمی شد. ایشان قریحه و ذوق شعریو طبع بسیار قوی غنی عرفانی داشت.

ماجرای سخنرانی ایشان پس از حمله‌ی دژخیمان شاه به مدرسه‌ی فیضیه شنیدنی است. مراسمی به این مناسبت دراین مكان برگزار می شود. ایشان در این ارتباط نقل می كند:«آقایان دور هم جمع بودند صحبت برسر این بود كه چه كسی سخنرانی كند خیلی از آقایان كه در آن جلسه بودند از چهره های برجسته و شاخص بودند كه در فضای سیاسی آن زمان حضور داشتند. اینها می گفتند ما جرأت نمی كنیم، چرا كه این سخرانی بعدش فقط اعدام است ... قدری به فكر فرو رفتم و گفتم من حاضرم پا شدم برای سخنرانی... ». چهره های سیاسی به ایشان می گویند اگر قصد اخلاص نداری به سخنرانی نرو، سرانجام این كار اعدام است. ایشان با توكل به خدا سخنرانی بسیار غرایی می كند و در این سخنرانی به افشای ماهیت حكومت طاغوت می پردازد و برعزم امام و امت برای مبارزه تا پیروزی نهایی تأكید می كند. سخنان روشنگرانه ی او باعث تبعیدش می‌شود. این مجاهد نستوه در تبعید نیز دست از مبارزه و روشنگری بر نمی دارد.

صراحت و راستگویی وی حتی دربازجویی ها نیز به چشم می خورد به گونه ای كه در پاسخ به پرسشگر ساواك با صراحت اعلام می كند كه برضد حكومت سخن گفته و مردم را شورانده است . این مسئله، بازجو و پرسشگر را به اعجاب وا می دارد. گفتنی است ایشان رابه مدت سه سال به شهرهای كوهدشت لرستان و نائین اصفهان تبعید كرده بودند. در نائین مقام معظم رهبری به دیدار ایشان می روند و ضمن بوسه زدن بر پیشانی آیةالله، ایشان را در زمره ی پیشگامان نهضت حضرت امام (ره) به حساب می آورند. بخشی از مبارزه ی ایشان به همكاری با جامعه ی مدرسین حوزه ی علمیه ی قم مربوط می شود. به گونه ای كه امضای آیةالله پای بسیاری از اعلامیه ها از جمله اعلام مرجعیت امام به چشم می خورد. ایشان پس از انقلاب همواره مدافع آن بوده و از حمایت حضرت امام(ره) و رهبری دریغ نورزیده است و همواره جوانان را به حفظ و حراست از انقلاب ترغیب می نموده است. زندگی ساده و طلبگی او الگویی برای معاشرین اش بود.  اواز شهرت طلبی به شدت پرهیز می نمود.

آیةالله انصاری شیرازی از شاگردان نزدیك و برجسته‌ی امام خمینی(ره)، در فقه و اصول محسوب می شد و از هر حیث مورد وثوق ایشان بود. در این باب حاح احمد آقا خمینی خطاب به ایشان  می فرماید: « شما پیش امام آنقدر اعتبار داشتید وقتی آقایان برای دریافت اجازه نامه در امور حسبیه پیش امام می آمدند. امام امضای دو نفر از اساتید را طلب می كرد مگر در مورد شما كه فرمود: امضای آشیخ یحیی معادل دو امضاست.». از ایشان نقل است: «وقتی ما از شیراز به قم آمدیم زمان مرحوم آقای بروجردی بود كه بعد از یك سال به رحمت خدا رفت و ما بعد از ایشان جذب درس مرحوم امام و مجذوب حالات روحی و معنوی ایشان شدیم».گفته می شود امام بعد از پیروزی انقلاب، مدتی كه از تهران به قم تشریف برده بودند، قصد دیدار آیةالله انصاری شیرازی را می كنند. لذا با پیكان به جانب منزل ایشان می روند چون كوچه ی منتهی به منزل ایشان تنگ و باریك بود، حضرت امام (ره) از ماشبین ژیان برای رسیدن به درب منزل استفاده می نمایند. آیةالله انصاری شیرازی با دیدن حضرت امام (ره) پا برهنه تاوسط كوچه رفته و از شوق دیدار با زانوانی خمیده محو تماشای ایشان می شود. ارادت و اعتماد امام به ایشان در حدی بود كه این تعبیر را به كار بردند: تا وقتی افرادی مثل آقای بهجت و آقای انصاری را داریم گزندی به این مملكت نخواهد رسید.

به طور قطع و یقین فرمایشات حضرت امام (ره) از مبالغه به دور است. خود آیةالله انصاری هم می گوید كه این تعبیر را مستقیم از امام نشنیده ولی بزرگان آن را نقل نموده اند. حضرت امام(ره) همواره به یاد آیةالله انصاری بودند و پس از ورود به قم و سخنرانی در مدرسه ی فیضیه سراغ وی را می گرفتند. حتی در اواخر عمر شریف هم جویای احوالشان بودند و به حجت الاسلام والمسلمین رحیمیان، مسئول وقت بنیاد شهید، یاد آور می شدند هدیه ای از جانب دفتر برای آیةالله انصاری ببرند و احوالپرسی نمایند.در مجموع آیةالله ارتباط تنگاتنگ عاطفی با امام داشت. ایشان نیز عنایت ویژه ای به وی داشتند.

 به گفته ی یكی از شاگردان آیةالله انصاری شیرازی،نحوه ی آشنایی ایشان با رهبر انقلاب، حضرت آیةالله العظمی خامنه ای، از طریق درس اسفار علامه طباطبایی بوده است. ایشان از حامیان جدی رهبری بودند و همواره از ذكاوت سیاسی، از فهم و عقل رهبری در مدیریت كلان نظام صحبت به میان می آوردند و هیچ وقت در راستای تضعیف ایشان قدم بر نمی داشتند. رهبری نیز با فرستادن نمایندگانی به بیت ایشان از آیةالله تفقد و دلجویی می كردند.

آیةالله انصاری شیرازی تدریس در حوزه را از اوایل دهه‌ی پنجاه آغاز كرد.آیات: جوادی آملی، حسن زاده آملی، مصباح یزدی از هم‌شاگردی های ایشان می باشند. در سال 1389 در مجمع عالی حكمت اسلامی از مقام علمی ایشان تجلیل به عمل آمد و آیةالله جوادی از ایشان به عنوان «قدوه المتألهین» یاد كردند و حضرات آیات: سبحانی و مصباح براین امر صحه گذاشتند.. برخی اساتید حوزه‌ی علمیه ی قم به دلیل تسلط ایشان به مباحث فلسفی به ایشان لقب«شیخ الاشراق قم» داده اند.

آیةالله انصاری شیرازی ویژگی‌های منحصربه‌فردی داشت كه اصلی‌ترین آن ولایتمداری بود. وی را سلمان زمانه خطاب می كردند. حساسیت علمی بالایی داشت و اگر مطالب غامض را متوجه نمی شد با كمال تواضع می گفت مطلب برایم روشن نشده و از دیگران پرسش می نمود. نسبت به پرسش های شاگردانش حساس بود و آنها را اعتقادی بار می آورد. یكی از شاگردان از ایشان می خواهد تا وی را موعظه نماید. ناگاه قطرات اشك در گوشه‌ی چشم استاد حلقه می زند و به شدت گریه می كند و متأثر می شود. به شاگردش می گوید باید شما مرا موعظه كنی. شاگرد می گوید این خضوع و خشوع استاد باعث شرمندگی من شد و از تقاضای خود صرف نظر نمودم و گریه ی شدید استاد بهترین موعظه برای منبود. حالتهای این چنینی در مردان الهی و ابرار حقیقتاً درس آموز است.

از ویژگی های بارز ایشان گمنامی و شناخته نشدن بود و به راستی دوست داشت همواره در بینشانی بماند.بحث های علمی ، نحوه ی نشستن وسر درس استاد برای شاگردانش بسیار آموزنده بود. گفته می شود هیچ وقت از منبر و صندلی برای تدریس استفاده نمی كردند. همیشه دو زانو و حالت سر به پائین درس می دادند. آیةالله بهجت عنایت ویژه ای به آیةالله انصاری شیرازی داشتند؛به طوری كه هنگام تشرف به حج ایشان را به جای خود در مسجد فاطمیه نصب كردند. آیةالله انصاری زندگی كاملاً زاهدانه ای داشتند و هیچ گاه در مقابل دنیا و مافیها سر خم نكردند. به دنبال نام و نشان و جایگاه شغلی نبودند.گمنامی را ارج می نهادند. انصاری كسی نبود كه خود را مطرح كند.این مهم وظیفه ی دیگران است به ویژه آنهایی باوی حشر و نشر داشتند، شایسته است در معرفی این چهره ی خدوم و آسمانی كمر همت ببندند.

این استاد برجسته ی عرفان، فلسفه و اخلاق مورد عنایت ویژه ی حضرت امام، رهبری و مراجع عظام تقلید و شخصیت های حوزوی بود. در طول سال های مبارزه با حكومت طاغوت غالباً در صف مقدم مبارزه قرار داشت. علاقه ی وافری به حضرت امام (ره) داشت و از ایشان به عنوان كسی كه به شیعه و اسلام عزت داد یاد می كرد واز مروجان جدی اندیشه ی مرجعیت امام در روزگار سخت خفقان طاغوت بود. گفته می شود وی یكی از دوازده عالمی است كه مرجعیت امام را پس از رحلت آیةالله العظمی بروجردی تأیید كرد.

برای شادی روحش صلوات.

منبع


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -