انهار
انهار
مطالب خواندنی

استطاعت

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 1 - آيا به زنى كه شوهرش بدهكار مىباشد و ماهيانه مقدار زيادى نزول مىدهد حج واجب مىشود يا نه؟.

جواب: اداء دين شوهر بر زن واجب نيست و اگر استطاعت دارد واجب است حج خود را بجا آورد.

سؤال 2 - كسى كه به اندازه مخارج حج دارد ولى براى پسرش ازدواج نكرده و يا فرزندش مريض و محتاج به معالجه و درمان است در اين صورت حج مقدم است يا اين امور يعنى ازدواج و معالجه؟.

جواب: اگر از جهت ترك تزويج، در عسر و حرج واقع نمىشود حج مقدم است و اگر امر دائر شد بين حج و معالجه مرض، معالجه مقدم است و مستطيع نيست.

سؤال 3 - كسى كه از سال قبل مستطيع است ولى هنوز به مكه مشرف نشده آيا مىتواند در ايام خارج از اشهر حج براى عمره مفرده مشرف شود يا خير؟.

جواب: بلى جايز است لكن اگر رفتن براى عمره مفرده موجب سلب قدرت او از انجام حج واجب شود جايز نيست.

سؤال 4 - مديران گروه حج، اشخاصى را بعنوان روحانى و يا كارمند با خود به مكه مىبرند و فقط مخارج رفت و برگشت را به آنها مىدهند در اين فرض حج بر آنها واجب مىشود و در صورت عدم وجوب مىتوانند عوض ديگرى حج بجا آورنديا نه؟.

جواب: در فرض سؤال، اگر بعد از رسيدن به ميقات، دارائى آنها وافى به لباس احرام و قربانى و مخارج عائله‌شان در اين مدت باشد مستطيع مىباشند و واجب است براى خود حج بجا آورند و اگر وافى نيست يا در سالهاى قبل، حج خود را انجام داده‌اند مىتوانند از ديگرى در حج ميقاتى نيابت نمايند.

سؤال 5 - كسى كه مستطيع بوده ولى هنوز به مكه مشرف نشده اگر در غير ماه‌هاى حج براى عمره مفرده به مكه مشرف شود از استطاعت مالى مىافتد و نمىتواند در ايام حج به مكه برود آيا مىتواند براى عمره برود يا نه؟.

جواب: در فرض سؤال اگر در همان سال، استطاعت پيدا كرده و هنگام فراهم نمودن مقدمات سفر حج نرسيده و علم به تمكن از حج در وقت خود ندارد جايز است آن مال را صرف عمره مفرده نمايد و لكن اگر علم دارد كه متمكن از حج در وقت آن است در اين صورت قبل از اوان حج احتياط واجب عدم صرف آن مال در عمره مفرده است و در اوقاتى كه بايد مقدمات و وسائل سفر حج را تهيه نمود جايز نيست.

سؤال 6 - اينجانب قصد زيارت بيت الله را دارم و با اين كه شوهرم ثروتمند است مانع رفتن به حج است و راضى نمىشود كه مقدارى از اموالم را جهت حج به فروش برسانم در اين صورت تكليفم چيست؟ اطاعت شوهر مقدم است و يا حج؟.

جواب: حج مقدم است و در ترك واجب نبايد اطاعت شوهر كرد.

سؤال 7 - افرادى مثل دكتر و آشپز مستطيع هستند و حمله‌دارها آنان را بعنوان طبابت و آشپزى به مكه مىبرند آيا با اين كه به اين عنوان به مكه مىروند مىتوانند اعمال حج را به قصد حجة الاسلام انجام بدهند و اسقاط تكليف از آنها مىشود يا نه؟.

جواب: همان حج را به قصد حجة الاسلام بجا آورند مجزى است.

سؤال 8 - شخصى در بلد مستطيع نيست ولى در ميقات، مستطيع مىشود آيا حج او مجزى از حجة الاسلام هست يا نه؟.

جواب: مجزى است.

سؤال 9 - شخصى دارائيش را كه در حدود سيصد هزار تومان از املاك مشاع بوده به ورثه خود كه پنج دختر مىباشند صلح كرده فرزندان نيز در آمد آن را به پدر تا آخر عمر مصالحه نموده‌اند و اكنون تمام مال بعنوان بهره بردارى تحت تصرف او مىباشد يكى از ورثه، هنگام صلح و مصالحه در حال احتضار بوده و بعدا فوت شده در اين صورت قضاى حج براى شخصى كه فوت شده لازم است يا نه؟.

جواب: در فرض سؤال كه زمان استطاعت در حال حيوة، قابل انجام حج نبوده، استيجار حج براى او واجب نيست.

سؤال 10 - كسى در آمد خود را ذخيره مىكند كه بعد از مدتى خانه كوچك خود را كه به سختى در آن زندگى مىكند تبديل به خانه وسيعى نمايد حال اگر بتواند قبل از خريد خانه به حج برود آيا حج بر او واجب است يا اين كه لزوم خانه مانع از وجوب حج است؟.

جواب: اگر قبل از اوقات مهيا شدن براى حج، صرف خانه مسكونى نمايد، مانعى ندارد لكن اگر تا اوان حج نخريده واجب است در صورت وجود ساير شرايط، حج را بجا آورد.

سؤال 11 - زنى است كه بيست و پنج هزار تومان آب و ملك از ارثيه پدر دارد و در ذمه شوهرش مهريه هم دارد و در ضمن عوائد اين آب وملك مخارج سالانه او و شوهرش مىباشد زيرا شوهر او مالى از خود ندارد، آيا اين زن مستطيعه است يا نه؟.

جواب: در صورتى كه قبلا حج بر او مستقر نشده و فعلا هم اگر بخواهد برود و برگردد امر معاش او و شوهرش مختل مىشود استطاعت ندارد.

سؤال 12 - كسى ملكى دارد كه براى مخارجش كافى نيست و از سهم مبارك امام عليه السلام مصرف مىكند و اگر آن ملك را بفروشد به اندازه مخارج مكه هست و لكن در مراجعت باز بايد از سهم مبارك امام عليه السلام مصرف نمايد آيا استطاعت براى چنين شخصى حاصل است يا نه؟.

جواب: لازم نيست شخص مذكور ملك را بفروشد بنابر اين مستطيع نيست.

سؤال 13 - شخصى جهت انجام اعمال حج، نائب مىشود و پس از نائب شدن، خودش استطاعت پيدا مىكند در اين صورت اجاره باطل مىشود يا نه؟.

جواب: در فرض سؤال كه استطاعت، از غير جهت اجاره حاصل شده، كشف مىشود كه اجاره باطل بوده و بايد حج خود را بجا آورد.

سؤال 14 - شخصى در حجة الاسلام بعد از اعمال عمره در روز هفتم در اثر تصادف با ماشين در حال بيهوشى او را به ايران آوردند حال آيا در سالهاى بعد بايد خودش به مكه برود و يا نائب بگيرد و يا اصلا برئ الذمه شده و چيزى بر او واجب نيست و استقرار حج در سالهاى قبل براى او و يا عدم استقرار، فرقى دارد يا نه؟ و در صورت وجوب نيابت، حج ميقاتى جهت او كافى است يا نه؟.

جواب: در فرض سؤال اگر در سال اول استطاعت او بوده و فعلا ديگر استطاعت ندارد واجب نيست ولى اگر فعلا استطاعت دارد واجب است عمره و حج تمتع را ثانيا بجا آورد و همچنين اگر از سالهاى قبل، مستطيع بوده بايد عمره و حج را بجا آورد و با عذر شرعى، گرفتن نائب كافى است و در مواردى كه جايز باشد نائب بگيرد حج ميقاتى كافى است.

سؤال 15 - زنى است فقير و بى بضاعت، فرزندش مىخواهد او را با خود به مكه ببرد ولى شوهرش مىگويد من راضى نيستم، آيا حج بر اين زن واجب است يا نه؟ و اجابت دعوت كننده براى حج در غير صورت فوق واجب است يا نه؟.

جواب: در اين صورت حج واجب است و زوج حق منع ندارد و اجابت دعوت كننده براى حج، در غير اين صورت نيز واجب است.

سؤال 16 - شخص لال اگر مستطيع باشد واجب است براى انجام عمل حج به مكه برود يا نه؟.
جواب: بلى واجب است و در نماز بجاى قرائت اشاره كند و اگر مىتواند زبان را حركت دهد.

سؤال 17 - اينجانب چند سال قبل، ازدواج كردم و مهريه‌ام هفت هزار و پانصد تومان مىباشد و در آن زمان هزينه حج، خيلى كمتر از هزينه فعلى بود و خودم را با اين مهريه مستطيع مىدانستم ولى شوهرم مهريه مرا نداده بود كه به حج مشرف شوم بنابر اين فعلا بر من واجب است كه به مكه بروم يا نه؟.

جواب: در فرض سؤال اگر شوهر شما متمكن بوده كه مهريه شما را بدهد و معذلك مسامحه كرديد و نگرفتيد، حج بر شما مستقر شده و بايد بجا آوريد و اگر متمكن نبوده و يا اگر متمكن بوده به هيج نحو حاضر نبوده مهريه شما را ادا كند و شما هم قدرت بر گرفتن نداشتيد، حج بر شما واجب نشده است.

سؤال 18 - كسى كه استطاعت بدنى ندارد اما استطاعت مالى دارد آيا در زمان حيات خود لازم است براى حج نائب بگيرد يا نه؟ و در صورت لزوم آيا استنابه از ميقات، كفايت مىكند يا نه؟.
جواب: اگر رجاء حصول استطاعت بدنى ندارد بايد نائب بگيرد و استنابه از ميقات، كافى است و اگر رجاء دارد احتياط واجب آن است كه نائب بگيرد و اگر رفع عذر شد خودش نيز به حج برود.  در صورتى كه پس از رفع عذر استطاعت مالى پيدا نكند لازم نيست به حج برود.

سؤال 19 - زنى از جهات مالى استطاعت دارد و لكن از لحاظ بدن، داراى چندين مرض است از جمله آنها درد پا، كه به محض چند قدم راه رفتن از پا در مىآيد با اين حالت ديگرى را نائب بگيرد يا نه؟.

جواب: در صورتى كه به هيچ وجه نتواند اداء تكليف نمايد ولو به اين كه او را طواف بدهند و در سعى بين صفا و مروه سواره او را سعى بدهند و مأيوس از رفع كسالت و تمكن در آتيه باشد، مىتواند در حال حيوة خود نائب بگيرد.

سؤال 20 - حمله دارها به شخصى مىگويند اگر ده نفر حاج فراهم كردى كه با كاروان ما به مكه بيايند تو را مجانى به مكه مىبريم در صورتى كه حمله دارها به حجاج اجحاف مىكنند بنابر اين، شخص مزبور سبب اجحاف و اغفال حجاج شده است حال آيا رفتن او مشروع است و كفايت از حجة الاسلام مىكند يا نه؟.

جواب: اين كار، ضررى به حج او نمىزند و كفايت از حجة الاسلام مىكند ولى اجحاف و اغفال مسلمين مذموم است.

سؤال 21 - به ساكنين مكه همه ساله حج واجب است يا نه؟.

جواب: بر هر مستطيع خواه ساكن حرم باشد يا بعيد، در عمر، بيش از يك مرتبه حجة الاسلام واجب نيست. بلى از جهات ديگر ممكن است در سالهاى ديگر بر بعضى واجب شود.

سؤال 22 - طلبه‌اى كه قيمت كتابهاى او از مصارف حج بيشتر است آيا واجب است كه كتابهايش را بفروشد يا قرض نمايد و به حج برود در حالى كه برايش ممكن است كه بعدها تدريجا همان كتابها را تهيه نموده و يا قرض را اداء كند؟.

جواب: در صورتى كه كتابها مورد حاجت فعلى او بنا شد و فروش آنها ممكن باشد واجب است - ولو با استقراض - به حج برود.

سؤال 23 - شخصى مديون است بدين حال، يعنى وقت پرداخت آن رسيده و قادر بر اداء آن مىباشد و دائن جدا مطالبه دين خود مىنمايد و به هيچ وجه راضى به تأخير نيست. آيا جايز است چنين شخصى قبل از اداء دين به حج مشرف شود يا نه؟ و حج واجب يا مستحب از او صحيح است يا نه؟.

جواب: در صورتى كه شخص مديون، ثروتمند باشد اداء دين و بجا آوردن حج هر دو بر او واجب است و اگر عصيانا اداء دين نكرده مكه برود حج او صحيح است ولى گناه كرده. بلى اگر قبلا مستطيع نبوده و فعلا هم اگر دين را اداء بكند نمىتواند به مكه برود حج بر او واجب نيست زيرا مستطيع نيست لكن معذلك اگر معصيت كند و حج برود حج او صحيح است و بعد از حصول استطاعت، واجب است دوباره به مكه برود و در صحت حج، فرقى بين حج واجب و مستحب نيست.

سؤال 24 - شخصى كه استطاعت بدنى و مالى داشته و عصيانا به مكه نرفته و فعلا عاجز شده آيا مىتواند براى خود نايب بگيرد كه حج ميقاتى بجا آورد يا نه؟.

جواب: اگر فعلا قدرت ندارد و مأيوس از توانائى بر رفتن خود در آينده نيز باشد مىتواند جهت حج ميقاتى نائب بگيرد.

سؤال 25 - زنى كه خودش استطاعت مالى جهت رفتن حج دارد - ولو به اين كه مهريه خود را از شوهر بگيرد - ولى اگر اموال خود را صرف حج نمايد بعدا زندگى بر او سخت مىشود از اين نظر كه شوهرش نمىتواند وسائل زندگى او را مانند قبل فراهم نمايد آيا اين زن مىتواند به حج برود يا نه؟.

جواب: اگر به نحوى باشد كه با مصرف كردن اموال خود، زندگى آنان مختل مىشود مستطيعه نيست.

سؤال 26 - چند سال قبل شخصى به شبهه استطاعت رجاءا به حج مشرف شده و بعد از مراجعت هم قرضهاى او اداء شده و اخلالى هم در امر معاشش پيدا نشده در اين صورت حج مذكور كفايت از حجة الاسلام مىكند يا نه؟.

جواب: اگر فعلا هم شك در استطاعت خود در آن سال دارد آن حج، مجزى از حجة الاسلام نيست.

سؤال 27 - شخصى موقع حركت حجاج، مستطيع شده اما به هيچ عنوانى نمىتواند برود و براى سال آينده از استطاعت افتاده نظر مبارك را در باره چنين شخصى بيان فرمائيد.

جواب: در مفروض سؤال شخص مذكور، مستطيع نيست.

سؤال 28 - شخصى استطاعت مالى جهت حج دارد ولى فعلا وجه موجود ندارد بلكه مطالباتى از اشخاص دارد كه پس از شش ماه و يا يك سال ديگر وصول مىشود در اين صورت واجب است قرض نمايد و به حج مشرف شود يا بگذارد سال آينده برود؟.

جواب: شخصى كه از مردم به قدر رفتن مكه طلب دارد ولى مطالبات او را نمىدهند قرض كردن بر او واجب نيست لكن طلب اگر معجل باشد گرفتن آن براى انجام حج، ولو به مرافعه نزد حاكم شرع يا بوسيله ديگر لازم است و اگر قرض كرد و بعد هم قادر بر اداء مىباشد مستطيع است و بايد به مكه برود و اداء دين، در سال بعد، جزء مؤنه سال بعد است كه از ربح همان سال بدون اخراج خمس، مىشود اداء كرد.

سؤال 29 - زنى مثلا مهرش بيست هزار تومان است و شوهرش هم قدرت بر اداء آن دارد آيا آن زن مستطيعه است، و مطالبه نمودن مهر - هر چند منجر به نزاع شود - واجب است يا نه؟.

جواب: اگر شوهر قدرت بر اداء داشته باشد و زن بتواند از او وصول نمايد مستطيعه است و واجب است از او بگيرد و حج را بجا آورد اگر چه با اوقات تلخى باشد.

سؤال 30 - شخصى مستطيع است و قصد دارد به مكه برود ولى وجه نقد ندارد فقط اعتبار بانكى دارد آيا مىتواند از بانك وام بگيرد كه بعد از اموال خود بفروشد و بدهى بانكى خود را بپردازد يا نه؟.

جواب: گرفتن قرض ربوى حرام است و لكن اگر به يكى از عناوين محلله بگيرد مانع ندارد و اما راجع به فروش مال اگر فعلا ممكن است، اگر چه به كمتر از قيمت باشد، واجب است بفروشد و در همين سال به حج برود و اگر فروش آن ممكن نيست مگر به قيمت بسيار كم كه اجحاف است، در اين سال واجب نيست حج بجا آورد و لازم نيست قرض كند لكن اگر قرض كرد و متمكن از اداء حج شد حجة الاسلام او صحيح است و اين احكام در صورتى است كه سال اول استطاعت او باشد و اما اگر از سالهاى قبل مستطيع بوده و مسامحه در اداء حج نموده تأخير آن به هيچ وجه جايز نيست.

سؤال 31 - اين جانب... ساكن مازندران قصد تشرف به مكه داشتم هر چه كردم موافقت نشد اكنون شخصى مىگويد اگر مبلغ 25 هزار تومان به من بدهى نام تو را در ليست كسانى كه اسمشان در آمده و عازم مكه‌اند خواهم نوشت، استدعا از آن مرجع بزرگ دارم كه وظيفه مرا بيان نموده و بفرمائيد كه آيا با اين شرائط بايد به مكه بروم يا نه؟.

جواب: اين اجحاف است و تحمل آن واجب نيست و در صورتى كه سال اول استطاعت باشد مانع از حصول استطاعت است، مكرر نظير اين سؤال از حقير شده است و على الإسلام السلام اذ قد بليت الأمة برعاة أمثال هؤلاء. بعيد مىدانم كه مقامات مملكت با امتحاناتى كه سازمان اوقاف در اين چند سال داد از اين سوء استفاده‌ها مطلع نباشند معذلك براى اين كه مردم را در انجام امور مذهبى گرفتار و در زحمت بيندازند و آزادى آنها را سلب نمايند با اين كه سفر به تمام نقاط دينا حتى به مراكز قمار و فحشاء آزاد است در سفرهاى مذهبى و حج و زيارت مداخله مىنمايند و از جهات متعدد مردم را ناراضى و خشمگين مىسازند كه در مواقف حج و مشاهد مشرفه نيز آنان را از نفرين فراموش ننمايند. مكرر اعلام نموده‌ايم كه غرض از تأسيس سازمان اوقاف در اختيار گرفتن مذهب براى اجراء مقاصد دستگاه و سلب استقلال از روحانيت و بى اثر كردن مساجد و مشاهد و برنامه‌هاى مذهبى است اگر مقامات بناى ضديت با اسلام و قصد تغيير شخصيت اسلامى جامعه را ندارند و مىخواهند با فساد مبارزه كنند بايد اين سازمان را فورا منحل نموده و به مداخلات نامشروعش خاتمه دهند و در هيچ ملت و مذهب و قانونى ديده و شنيده نشده است كه براى عبادات عوارض قرار داده باشند و اين عمل اوقاف در حقيقت عوارض حج و زيارت است.

سؤال 32 - اشخاص مستطيع كه قصد زيارت خانه كعبه را دارند تقريبا سه ماه قبل از حركت، مشغول انجام كارهاى مقدماتى از قبيل گرفتن گذرنامه و غيره مىباشند اكنون شخصى كه كارمند دولت است و سه ماه قبل از حركت مستطيع نيست تا مشغول كارهاى مقدماتى شود و اطمينان دارد كه اگر پيش آمدى رخ ندهد ممكن است هر ماه مبلغى از حقوق خود پس انداز نموده و در موقع حركت مستطيع شود تكليف چنين شخصى چيست؟.

جواب: در فرض سؤال اگر استطاعت ماليه دارد بايد مقدمات آن را از قبيل گذرنامه و غير آن تحصيل نمايد ولى پس انداز كردن براى تحصيل استطاعت واجب نيست.

سؤال 33 - زنى است كه مهريه او وافى به حج هست ولى محتمل است بعد از صرف مهريه براى انجام حج، شوهر، او را طلاق دهد و يا اين كه شوهر از مهريه او مىخواهد براى اداء ديون خود استفاده كند در اين صورت زن چه تكليفى دارد؟.

جواب: در فرض سؤال كه مهريه وافى به مخارج حج باشد، زن مستطيع است و واجب است مهريه خود را صرف حج نمايد و مجرد طلاق، باعث عدم وجوب حج نيست. بلى اگر صرف مهريه در حج باعث شود كه زندگى او مختل گردد حج بر او واجب نيست.

سؤال 34 - شخصى عيال ندارد و به مقدار مخارج حج، پول دارد آيا حج برود و يا آن پول را صرف ازدواج كند؟.

جواب: با فرض آن كه استطاعت دارد واجب است حج برود.

سؤال 35 - شخصى عينى را مسلوب المنفعه به فرزند خود صلح كرده ولى فرزند قبل از پدر، فوت نموده آيا صلح اين عين در صورت واجد بودن شرايط ديگر موجب وجوب حج بر مصالح له مىگردد و بايد ورثه او استيجار حج براى او بنمايند يا نه؟.

جواب: در صورتى كه ارزش آن عين مسلوب المنفعه وافى به مخارج حج بوده و مىتوانسته آن را بفروشد استطاعت ماليه داشته و بايد براى او حج استيجار شود.

سؤال 36 - كارمندى بازنشسته‌ام و در منزل استيجارى سكونت دارم مدتها است كه با نهايت صرفه جوئى، امرار معاش نموده‌ام و تا به حال مبلغ هشتاد هزار تومان پس انداز كرده‌ام كه خانه‌اى تهيه كنم با توجه به مسأله 2045 رساله آن جناب [1] و با گواهى بر اين كه هر فردى، داشتن خانه محقر ملكى را از هر حيث بر استيجارى ترجيح مىدهد استدعا دارم كه در اطراف كلمه (رفع احتياج) توضيح بيشترى داده و بفرمائيد كه آيا حج واجب به من تعلق گرفته يا نه؟ و ضمنا چند سال پيش شخصى از بستگان كه حج واجب خود را انجام داده بود و مى خواست براى ماموريتى به مكه برود و از هر جهت مورد اعتماد بود چون از وضعم بخصوص عدم سلامتى من مسبوق بود از من خواست به او وكالت دهم تا اعمال حج را برايم انجام دهد من هم شفاها به او وكالت دادم و او قبول نمود و وجه قربانى را به او پرداختم و او بعدا هزينه‌هاى ديگر را با نهايت ميل به من بخشيد حال اگر حج بر من واجب بوده آيا به نظر حضرت آية الله حج مذكور به اين نحو كافى است يا نه؟.

جواب: چنانچه از جهت نداشتن منزل ملكى، در حرج شديد واقع نمىشويد حج واجب است و اگر موقعى كه جهت حج نيابتى، وكالت داده‌ايد استطاعت بدنى جهت رفتن به مكه و انجام اعمال حج نداشته‌ايد و فعلا هم نداريد و مأيوس از پيدا شدن قدرت بدنى بوده و هستيد همان حج نيابتى كافى است.

سؤال 37 - كسى كه فعلا استطاعت مكه رفتن را دارد ولى مقدارى زكات از چندى قبل بدهكار است كه اگر آن را بپردازد قدرت رفتن ندارد در اين صورت جايز است به مكه برود و بعدا زكات را تدريجا بدهد يا نه؟ و در صورت عدم جواز اگر مكه برود و بعد از برگشتن، زكات را بدهد مجزى از حجة الاسلام است يا نه و فرقى بين عالم به مسئله و جاهل به آن هست يا نه؟.

جواب: واجب است زكات را بدهد و اگر زائد بر آن ندارد، مستطيع نيست و اين حج مجزى از حجة الاسلام نيست. بلى اگر به مقدار زكات داشته باشد و بعلاوه به مقدار استطاعت هم داشته باشد مستطيع است و حج بر او واجب است و در اين صورت حج او مجزى از حجة الاسلام است اگر چه عصيانا زكات را تأخير انداخته و فرقى بين عالم و جاهل نيست.

سؤال 38 - الرجل لم يكن مستطيعا و لكن قسم الله له الوصول إلى بيت الله الحرام بصفة طعام الحاج و نوى ان ينوب عن احد ابويه بدون ان يوصى اليه بالنيابة وطاف طواف النساء و لم يطفه لنفسه جاهلا متعمدا ولا يمكنه الحج مرة اخرى لعدم نفقه الطريق كما لا يخفى على سماحتكم في هذا الوقت من أجرة الطائرة ولا يتمكن من طريق آخر فهل يجوز له أن يستنيب من يطوف طواف النساء نيابة عنه؟.

جواب: يجب على النائب أن يطوف طواف النساء عن المنوب عنه ولا يصح أن ينوبه لنفسه فعلى هذا، لا إشكال في صحة طوافه نيابة عن أحد أبويه في الفرض ولا يجب عليه طواف النساء لنفسه. نعم في المسئلة إشكال آخر من جهة إنه إذا كان متمكنا من شراء الهدى ولا يختل أمر معاشه بعد الرجوع من الحج بذلك، حصلت له الأستطاعة وكان الواجب عليه الحج لنفسه، وحيث لم يأت به وجبت عليه حجة الإسلام ولو متسكعا.

سؤال 39 - بنده كه يكى از دبيران آموزش و پرورش تهران هستم در سال گذشته در اثر اضافه كارى كه يك جا دريافت نمودم پولم به اندازه سفر حج رسيد و من تصميم به ثبت نام گرفتم و تمام مدارك را حاضر كردم ولى در موقع ثبت نام گفتند بايد حتما برگ خاتمه خدمت داشته باشى و چون من در آن موقع، خدمت سربازى را در وزارت آموزش و پرورش و محل كارم مىگذراندم از ثبت نام من جلوگيرى به عمل آمد حال در خرداد ماه امسال - 1355 - سربازى من تمام مىشود، در اين صورت آيا در سال گذشته، واجب الحج بوده‌ام يا نه؟ در صورتى كه در آن موقع، تازه متأهل شده بودم و با پدرم زندگى مىكردم و خانه جداگانه نداشتم و بعد

از رد شدن از سفر، پول را صرف خريدن ماشين كه يكى از ضروريات زندگى من در آن موقع و در حال حاضر بود نمودم؟.

جواب: در فرض مرقوم، اگر مانعى كه براى شما پيش آمده در سال گذشته متمكن از رفع آن مانع نبوده‌ايد، تمكن از سفر حج نداشته‌ايد و فعلا هم كه استطاعت مالى نداريد حج بر شما واجب نيست و در آينده انشاء الله تعالى هر وقت مستطيع شديد مشرف شويد.

سؤال 40 - شخصى پول براى حج به حساب ريخته و امسال كه نوبت تشرف او است فوت نموده و وصيت كرده كه شخص خاصى بجاى او حج بجا آورد و لكن اين شخص خودش مستطيع است و فقط از جهت طريق برايش امكان رفتن نيست آيا مىتواند با استفاده از نوبت موصى به حج برود؟.

جواب: در فرض سؤال كه شخص مذكور از جهت مالى مستطيع است، به هر نحو استطاعت طريقى پيدا كند، حج بر او مستقر مىشود و لازم است حج خود را انجام دهد و بايد براى موصى نايب بگيرند تا در همان سال براى او حج بجا آورد و تأخير جايز نيست و چنانچه تأخير انداخته شود فورا ففورا بايد انجام شود.


[1] كسى كه بدون خانه ملكى رفع احتياجش نمىشود وقتى حج بر او واجب است كه پول خانه را داشته باشد.

 


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -