انهار
انهار
مطالب خواندنی

فتاوای آیت الله العظمی تبریزی (قدس سره)

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال ۴٢٢: جاهايى كه اهل سنّت هستند و شخص بنا به طريقۀ شيعه نماز خوانده در بعضى موارد از ترس، تقيه نموده، حكمش چيست؟

جواب: باسمه تعالى؛ كسى كه به طريقۀ شيعه خوانده اگر مورد از موارد تقيۀ مداراتى بوده يا اصلاً تقيه نبوده، نمازش صحيح است، و كسانى كه با خوف يا از جهت مدارات تقيه كرده‌اند، نمازشان صحيح است، و الله العالم.

سؤال۵٨٣: نماز جماعت با اهل سنّت چگونه است در حال تقيه؟

جواب: باسمه تعالى؛ تقيۀ مداراتى در بلاد اهل سنت مانعى ندارد، ولى در جماعت با آنها شخص بايد قرائت را خودش و لو آهسته بخواند، و الله العالم.

سؤال ٢٢٠٩: رواياتى دلالت دارند بر اينكه اسم مبارك قائم آل محمد صلى الله عليه و آله و سلم را بر زبان نياوريم، آيا اين روايات شامل زماننا هذا نيز مى‌شوند يا خير؟ و اگر نه آيا اسم آقا را بردن بهتر است يا تخاطب ايشان با القاب خاصۀ ايشان؟

جواب: باسمه تعالى؛ ظاهراً حكم مخصوص زمان تقيه بوده است، و احتياط در زمان حاضر اين است كه با القاب نام آن حضرت برده شود، و الله العالم.

سؤال ٣٣١ -مراد از تقيه در جواز اقتداء به ائمۀ جماعت حرمين و جواز سجده بر فرشهاى مسجدين كدام قسم از تقيه است؟ آيا شامل تقيۀ مداراتى هم مى‌شود؟ يا اختصاص به خوف ضرر بر نفس يا عرض يا مال دارد؟

جواب:بسمه تعالى -تقيۀ مداراتى است و جايز است، و تقيۀ خوف ضرر واجب است و در هر صورت اقتداء صورى است و بايد قرائت را و لو به صورت حديث نفس بخواند، و اگر در قسمتهايى از حرمين سنگ يا حصير باشد بايد در آنجا سجده كند، و اللّه العالم

سؤال ١٠٣٢ -توريه كردن در صورتى كه مصلحتى در آن نباشد و سبب مفسده‌اى هم نگردد، بلكه صرفا براى مزاح و شوخى باشد، شرع چه حكمى براى آن داده است؟

جواب:بسمه تعالى -توريه داخل كذب نيست و در موارد تقيه يا خوف ضرر مالى يا جانى مانعى ندارد، امّا مطلق توريه يعنى در تمام موارد، ثقه بودن انسان را از بين مى‌برد، و اللّه العالم.

سؤال ٢٠۶٨ -با عنايت به اينكه در بعضى از مسافرتهاى خارجى، انسان مجبور به تراشيدن ريش مى‌باشد، آيا مى‌توان تقيّه نمود؟

جواب:بسمه تعالى -در مورد تراشيدن ريش، تقيّه و اضطرار نيست، و اللّه العالم.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -