انهار
انهار
مطالب خواندنی

حکم شک در طهارت و تطهیر (مرجع تقلید: آیةالله فاضل لنکرانی)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
سوال باسلام برای فهمیدن؛ یک حکم از احکام، توضیح میخواستم، البته، ابهام در فهم این حکم باعث شد. با سوال رو به رو بشم.
سوال اول:
بدن یا لباس یا زمین یا فرش یا ظروف یا هر چیز نجسی رو وقتی توسط آب بطور کاملا شرعی و صحیح، شستشو داده و تطهیر کردم. برخی وقت ها ، البته با وجود انجام دادن این تطهیر کاملا درست, باز دچار این شک میشم که، شاید این شستن یا تطهیر نمودنم؛ ناکافی و ناقص یا بکل غلظ صورت گرفته باشه. خوبیه هم اکنون، آیا باید به این شکی که دچار میشم. بی اعتناء باشم؟
یا نه، به شک ام فقط به قوت این حکم شرعیکه می گوید: "چیزی نجسی که انسان شک دارد پاک شده یا نه نجس است."، اعتناء کرده و با وجود مرتکب شدن به عمل اسراف، که مورد نهی کلام الله مجید است، تطهیر کردن را از نوع تکرار کرده، تا به تطهیری کاملا درست برسم؟

سوال دوم:
آیا، این حکم فقهی که می گوید: "چیزی نجسی که انسان شک دارد پاک شده یا نه نجس است." بدین معنا است که بعد از اتمام تطهیر کاملا درست، ظروف یا بدن یا لباس یا هرچیزی و هر شئی، اگر شک کنیم. این تطهیر مان را ناقص و اشتباه انجام داده ایم. باید با اعتناء کردن به این شک مان، عمل تطهیر را، از نوع تکرار.... تا به پاکی برسیم.؟
توضیح اینکه: با اجازه مرجع حی (آیةالله وحید) به تقلید از میت (آیةالله فاضل) باقی مانده ام. والسلام و خداحافظ.
مرجع تقلید: حضرت آیت الله العظمی فاضل لنکرانی(قدّس سرّه)
 

جواب: سلام علیکم؛

1- هرگاه چیز نجس مطابق دستور شرع شسته شد پاک میشود و شک پس از آن کاملاً بی وجه و نامعقول هست.
2- عبارت فقهی «چیزی نجسی که انسان شک دارد پاک شده یا نه نجس است» مربوط به جائی که شک معقول باشد مثلاً: «شک کند چیزی که نجس بوده پاک شده یا نه» یعنی شسته و آب کشیده شده یا نه که در این صورت باید نجس دانسته شده و شسته شود؛ اما اگر چیزی مطابق دستور شرع شسته شده حتماً و قهراً باید پاک و طاهر دانسته شود و یقین به طهارت آن شود.
3- توصیه بنده به شما این است که: اگر وسواسی هستید ترک وسواس واجب و انجام آن چون منجر به قبول داشتن القائات شیطان می شود، حرام هست. یاحقّ.



  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -