انهار
انهار
مطالب خواندنی

كفن

بزرگ نمایی کوچک نمایی

دفن ميّت با لباسى كه آيات قرآن و... بر آن نوشته شده

سؤال1296. آيا جايز است ميّت را با كفنى كه سر تا پاى آن قرآن و دعا و اسماء و كلمات مقدّسه نوشته شده كفن كنند؟ با توجّه به اين كه پس از متلاشى شدن بدن ميّت، كفن با خوناب و ساير رطوبت هاى ميّت آلوده مى شود.

جواب:  جايز است و اولى بلكه احوط مراعات امن از نجاست و قذارت است.

تعيين كفن به منزله ى وصيّت

سؤال1297. شخصى بدون وصيّت و با داشتن صغير، فوت كرده است ولى براى خود كفنى كه مشتمل بر قطعات اضافى و مستحبّى است مهيّا كرده و يا قبرى با ارزش بالا تهيّه نموده است، آيا تعيين كردن قبر يا كفن به منزله ى وصيّت است و داخل در ثلث مى باشد يا خير؟

جواب:  مازاد بر واجب با التفات ظاهر اين است كه وصيّت است و از ثلث محسوب مى شود.

كفن، قبل از غسل مسّ ميّت

سؤال1298. كسى كه ميّت را غسل داده اگر قبل از غسل مسّ ميّت بخواهد ميّت را كفن كند، چه حكمى دارد؟

جواب:  مستحبّ است غسل كند و وضو هم بگيرد.

جواز كفن توسّط جنب و حايض

سؤال1299. كسى كه غسل جنابت يا حيض يا... به او واجب شده است، آيا مى تواند ميّت را كفن كند؟

جواب:  مى تواند، ولى مستحبّ است با طهارت از حدث اكبر و اصغر باشد.

كفن روى جبيره

سؤال1300. آيا روى جبيره اى كه بيشتر اعضا را گرفته، مى شود كفن كرد يا اين كه لازم است تفحّص شود كه خون قطع شده يا نه؟ و اگر خون قطع شده آيا بايد محلّ را تطهير نموده و جبيره را برداشت؟

جواب:  اگر غسل صحيح واقع شده و تفحّص محذورى ندارد، احتياطا تفحّص شود و جبيره زايد را بردارند.

تكفين ميّت مسلمان با كفن نجس

سؤال1301. ميّت مسلمانى را با كفن نجس، كفن كرده اند. وظيفه ديگران درباره تطهير آن پيش از دفن، پس از قراردادن در لحد و پيش از پوشاندن قبر و نيز پس از پوشيدن كامل قبر را بيان نماييد.

جواب:  اگر پيش از دفن بفهمند، بايد آن را تطهير كنند. اگر پس از قراردادن در لحد باشد، بايد آن مقدار نجس را ببُرند. اگر پس از دفن كامل و پوشاندن قبر باشد، اگر ممكن باشد قبر را سوراخ كنند و آن قسمت را قيچى كرده و جدا كنند به طورى كه نبش قبر نشود و اگر آن هم ممكن نشد، به گونه اى نبش كنند كه هتك حرمت ميّت نشود. مانند اين كه پرده يا خيمه اى قرار دهند و از پشت آن، قسمت نجس را ببرند. زيرا كفن كردن با پارچه ى ممنوع، مانند كفن نمودن با حرير است كه بايد ملاحظه ى مرتبه ى هتك را بكنند كه آيا نبش قبر هتك كمترى دارد يا باقى گزاردن كفن بر آن حالت.

كفن ميّت از مال وارث صغير

سؤال1302. آيا براى كفن كردن ميّت به مقدار لازم و حتى به مقدار بيشتر مى توان از ارث نابالغ استفاده كرد، با اين كه وارثين بالغ ديگر اجازه چنين كارى را داده اند؟

جواب:  بنابر احتياط واجب، جايز نيست. (جهت اطلاع بيشتر به مسأله ى 494 مراجعه شود.)

نبودن كفن در زلزله

سؤال1303. در اثر زلزله تعداد زيادى كشته شده اند و كفن هم به اندازه كافى وجود ندارد، تكليف چيست؟

جواب:  اگر سه پارچه (لنگ، پيراهن، سرتاسرى) براى كفن ميسّر نشود، به هر كدام كه ميسر باشد اكتفا مى شود، اگرچه اسم هيچ يك از اين سه پارچه بر او صدق نكند. بلكه اگر هيچ پارچه اى مقدور نشود و فقط مقدارى جهت پوشاندن عورتين موجود باشد، واجب است با آن، عورتين را بپوشانند.

اندازه پيراهن، لنگ و سرتاسرى

سؤال1304. بلندى پيراهن ميّت و هم چنين بلندى لنگ و سرتاسرى ميّت بايد چه قدر باشد؟

جواب:  بنابر احتياط لنگ بايد از ناف تا زانو، اطراف بدن را بپوشاند و پيراهن بايد از سر شانه تا نصف ساق پا، تمام بدن را بپوشاند و درازاى سرتاسرى بايد به قدرى باشد كه بستن دو سر آن ممكن باشد و پهناى آن بايد به اندازه اى باشد كه يك طرف آن روى طرف ديگر بيايد.

شهادت مرزبانان

سؤال1305. مرزبانان و پاسدارانى كه در جريان مبارزه با مواد مخدر و در راه پاسدارى از دين و كشور كشته مى شوند، آيا حكم شهيد دارند و نيازى به غسل و كفن ندارند؟

جواب:  نياز به غسل و كفن دارند، حتى در موردى كه براى حفظ اهل اسلام بوده است، بنابر احوط.

نوشتن ادعيه و.... بر كفن

سؤال1306. نوشتن چه چيزهايى بر كفن مستحب است؟

جواب:  1) نوشتن كلّ قرآن؛

2) نوشتن دعاى جوشن كبير و صغير؛

3) نوشتن دو بيت شعرى كه حضرت اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ بر كفن سلمان نوشتند:

وفدت على الكريم بغير زاد من الحسنات و القلب السليم

و حمل الزاد اقبح كل شى ءٍ اذا كان الوفود على الكريم

«بى آن كه توشه اى از حسنات و كارهاى نيك و قلب سالم اندوخته باشم بر خداوند بزرگوار و كريم وارد شدم؛ زيرا هرگاه انسان بر شخصى بزرگوار وارد مى شود، زشت ترين چيزها آن است كه زاد و توشه با خود ببرد.»

4) نوشتن سند روايت معروف به سلسلة الذهب نيز مستحب است؛

5) نوشتن اقرار و شهادت به خداوند و پيامبر گرامى اسلام و ائمه ـ عليهم السّلام ـ و نيز اقرار به اعتقادات حق بر روى كفن مستحب است.

خونى شدن كفن

سؤال1307. پس از اتمام غسل و كفن اگر كفن نجس شود و غسّال نسبت به اين مطلب بى توجهى كند، اطرافيان و يا شاهدان چه وظيفه اى بر عهده دارند؟

جواب:  در اين صورت شستن، بريدن و يا عوض كردن كفن، ـ بنابر تفصيلى كه در مسأله ى 503 رساله ذكر شده است ـ وظيفه همه است.

گذاشتن چوب تر

سؤال1308. گذاشتن چوب تر با ميّت چه حكمى دارد و نحوه آن چگونه است؟

جواب:  از مستحبات مورد تأكيد نزد شيعيان، گذاشتن دو چوب تر به همراه ميّت است كه به آن «جريدتين» اطلاق مى شود، ميّت مرد باشد يا زن، نيكوكار باشد يا گناهكار، و چه احتمال عذاب قبر او برود يا خير و بهتر است يكى از آن ها را بالاى دست راست، به سمت بالاى استخوان ميان گلو و شانه گذاشت، به گونه اى كه به بدن و پوست ميّت چسبيده باشد و ديگرى را در سمت چپ از روى پيراهن و زير سرتاسرى از استخوان ميان گلو و شانه ها هر جا كه برسد، قرار داد.

اشتباه قراردادن چوب تر

سؤال1309. ميتى را بعد از اين كه در قبر گذاشتند به جاى اين كه چوب در دو طرف ميّت بگذارند يكى گذاشتند، آيا بايد نبش قبر كرد و چوب ديگر را در طرف ديگر گذاشت؟

جواب:  خير، جايز نيست و اصل آن مستحبّ ست.

عدم جواز چوب خشك به جاى چوب تر

سؤال1310. آيا به جاى دو چوب تازه مى شود دو چوب خشك همراه ميّت گذاشت؟

جواب:  خير


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -