انهار
انهار
مطالب خواندنی

ميراث غائب و مفقود الاثر

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال: اين جانب خواهرى دارم كه مدت چهار سال است كه مفقود الاثر شده و چند خواهر و برادر دارد خواهشمند است نسبت به تقسيم اموال او، ما راهنمائى فرمائيد.

جواب: در مورد سؤال، تا ورثه يقين بفوت مفقود الاثر پيدا نكنند نميتوانند تركه او را تقسيم كنند و در صورت يقين به فوت بعد از اداء ديون شرعى، بمقدار يكه يقين دارند كه در ذمّه متوفّى و در عين تركه او هست، ميتوانند اموال او را بين خود كما فرض الله تقسيم كنند. والله العالم

سؤال: شخصى در حدود 70 سال پيش در سن 30 سالگى رفته روسيه، و تا حال از وى خبرى نرسيده زنده است يا مرده داراى اولاد است يا نه، يك برادر ابوينى داشته و يك برادر امى برادر ابوينى اش در حدود 14 سال پيش وفات كرده و داراى اولاد هم بود. اكنون در مورد املاك او چه ميتوان كرد؟ عمر طبيعى تا چند سال است؟ اگر فرض كنيم كه زنده است، در املاك او چه كسى اولى بتصرف است؟

جواب: در فرض سؤال بايد بمقدارى صبر كنند كه يا از طريق تواتر اخبار و يا قرائن علم بموت او حاصل گردد و يا بيّنه شرعيه بر موت او قائم شود و يا از جهت طولانى شدن مدّت غيبت او اطمينان پيدا كنند كه مرده است و تا به اين مرحله نرسيده حق تصرّف در اموال اورا ندارند و موقعى كه موت او به يكى از راههائى كه گفته شد به ثبوت شرعى رسيد وارث او كسى است كه در حين ثبوت شرعى موت وارث مى باشد پس اگر امروز مثلاً موت او شرعاً ثابت شود وارث او منحصراً برادر امى است و اگر بعدها ثابت شود حكم مسأله از جهت ارث ممكن است تفاوت پيدا كند و اگر فرزندان برادر ابوينى مدعى باشند كه موت او قبل از موت پدرشان بوده است بايد به ثبوت شرعى برسانند، والا مسموع نيست. والله العالم.

سؤال: احتراماً بعرض ميرساند كه اخوى اينجانب دوازده سال قبل در جنگ مفقود الاثر گرديده و مشخص نبود كه شهيد است يا اسير و اكنون پس از دوازده سال شهادت او مسلّم و محرز شده است. اين شهيد همسر داشته اما فرزند ندارد استدعا دارد به سؤال ذيل پاسخ فرمائيد :

الف : حقوق اين شهيد در طول اين دوازده سال بطور كامل و يكجا توسط همسر او گرفته شده و خرج مى شده است آيا تمام اين حقوق از او بوده است يا اينكه چيزى از آن بعنوان ارث يا غيره به پدر و مادر و برادر و خواهر آن شهيد مى رسد)؟

ب : اكنون كه شهادت او مسلّم شده است مقدارى پول بعنوان پول خون يا غرامت توسط اداره اى كه آن شهيد در آن كار مى كرده داده مى شود اين پول از چه كسى است آيا منحصراً از همسر اوست يا فقط ساير ورثه يا بايد بين آنان تقسيم شود؟

ج : با توجه به اينكه وى در سال 61 شهيد شده و خبر شهادتش در سال 73 آمده است و از طرفى پدر آن شهيد در سال 66 مرحوم شده آيا پدر آن شهيد از شهيد ارث مى برد يا شهيد از پدر خود ارث مى برد و ملاك روز شهادت آن شهيد است يا روزى كه خبر شهادت او آمده است؟

د : دو سال قبل از آنكه شهادت آن شهيد محرز شود همسر او از بنياد شهيد تقاضاى طلاق نموده و رئيس بنياد شهيد حكم طلاق او را صادر كرده او را طلاق داده است آيا اين همسر از آن شهيد ارث مى برد يا خير و آيا از پول خون ارث مى برد يا نه و آيا در مدّت اين دو سال حق داشته است كه حقوق شهيد را گرفته و خرج كند يا خير؟

جواب: الف : در مورد سؤال بايد از مسئولين بنياد شهيد سؤال شود و طبق مقرّرات بنياد شهيد كه حقوق را مى دهد رفتار شود و حكم ارث را ندارد. والله العالم.

ب : حكم جواب اوّل را دارد. والله العالم.

ج : با فرض اينكه فرزند قبل از فوت پدر شهيد شده فرزند مذكور از پدر ارث نمى برد ولى پدر از آن شهيد ارث ميبرد يعنى ملاك روز شهادت آن شهيد است نه روز خبر شهادت. والله العالم.

د : در مورد سؤال كه در وقت شهادت شهيد زوجيت محقق بوده زوجه از ما ترك شهيد ارث مى برد وامّا نسبت به پول خون و حقوق دريافتى به جواب اول و دوم مراجعه نمائيد. والله العالم.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -