انهار
انهار
مطالب خواندنی

حریم، به احیاء، ملک کسی نمی شود

بزرگ نمایی کوچک نمایی

 سؤال: اينجانب يك قطعه زمين موات، بيرون حصار محل، به مساحت تقريبى يك هزار و دويست متر را چندين سال قبل تصرف نموده و قسمتى از آن را ساخته وساكن مىباشم و باقيمانده زمين را در حدود بيش از يك متر، خاكريزى و آماده ساختمان جهت توسعه دامدارى و كشاورزى نموده‌ام و ضمنا در سال 1347، خانه و زمين متصل به آن، از طريق اداره ثبت اسناد و املاك، بلا معارض، به ثبت رسيده و در سال 1359، تقاضاى سند مالكيت نموده كه صادر و تحويل بنده شده و باقيمانده زمين فوق الذكر كه خاك و مصالح ساختمانى از سنگ و آجر در آن ريخته‌ام آماده بناء است آيا زمين مزبور را با اقداماتى كه در آن انجام شده مالك مىباشم يا خير؟

جواب:  در فرض سئوال، اگر قبلا ملك شخص ديگرى نبوده و حريم معموره نيز نبوده است و خود شما، احياء كرده‌ايد، ملك شما است و آنچه را براى بناء آماده كرده‌ايد اشكال ندارد.

سؤال: كوههائى كه هيچ اثرى از آبادانى و عمران، در آنها نيست متعلق بچه كسانى مىباشد؟

جواب:  در فرض سئوال، اگر حريم شهر يا ده نباشد، هر كه آباد كند، متعلق به او است، ضمنا بايد با مقررات مملكتى مخالفت نكنند.

سؤال: آيا اراضى موات را مىشود وقف نمود و آيا اصولا اراضى موات، در دولت جمهورى اسلامى، چنانچه ادعا گردد كه متعلق به وقف است، قابل قبول است، يا خير و چنانچه فردى، زمين موات را وقف كرده باشد صحيح است يا نه.

جواب:  در فرض سئوال، چنانچه زمين مزبور هيچ گاه آباد نشده باشد، قابل وقف نيست مگر اين كه احياء شود و بعد از احياء وقف گردد. بلى اگر حريم ده وقفى باشد در آن حريم نيز تصرف غير وقفى نمىتوان كرد.

سؤال: مالك زمينى، مقدار معينى از زمين خود را به زارعى بعنوان مزارعه و يا..واگذار نمود و پس از مدتى زارع با دست خود بدون اخذ اجرت زمينهاى موات اطراف آن را احياء كرده، بفرمائيد اين زمينهائى كه بدست زارع و بدون اخذ اجرت احياء شده شرعا ملك كيست؟

 جواب:  در فرض سئوال اگر زمين موات حريم آبادى يا حريم ملك شخصى نباشد با احياء به قصد تملك، مالك مىشود و اگر حريم بوده تملك آن موقوف به رضايت و يا عدم منع صاحبان حريم است و بدون رضايت يا با منع آنها، به احياء مالك نمىشود.

سؤال: زمينى كه حريم يك دهستان هشت هزار نفرى است اگر موات باشد، كسى به احياء مالك آن مىشود يا خير و حريم ده يا شهر چه مقدار است؟

 جواب:  شرط مالك شدن زمين موات، به احياء، آنست كه زمين موات، حريم ده يا شهر و يا حريم ملك شخصى كسى نباشد و اين كه حريم ده و يا شهر چه مقدار است بستگى به تصديق اهل خبره دارد.

سؤال: سه قريه با هم متصل هستند و ضمنا مىدانى هست كه از آباء و اجداد اين ميدان بعنوان چراگاه هر سه قريه مورد استفاده بوده است و اكنون هم به همان وضع مىباشد فعلا دو قريه مىخواهند آن چراگاه را آباد كنند و اهالى قريه سومى آنها را منع مىكنند آيا حق منع دارند يا نه و آيا اين ميدان موات مقابل هر قريه حريم آن قريه خواهد شد يا خير؟

 جواب:  در فرض سئوال كه ميدان مزبور از قديم چراگاه هر سه قريه بوده ظاهر اين است كه حريم هر سه قريه است واحياء و تملك موقوف به رضايت همه صاحبان حق است و سؤال از اين كه ميدان مزبور حريم هر سه قريه است يا خير تعيين موضوع است و شأن فقيه نيست و مربوط به عرف و اهل محل است


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -